بازی وبلاگی
سلام دوستان یه سلام ویژه هم به سیما جون مامان ریحان عسلی که خیلی وقته منو به این بازی دعوت کردن که من شرمندشون شدم و با کلی تاخیر تونستم جواب بدم بزرگترین ترس از زندیگیت؟ آیندۀ رهام اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چی کار میکردی؟ سرکشی به جاهایی که نباید برم اگر غول چراغ جادو توانایی براورده کردن یک آرزو بین 5 الی 12 حرف رو داشته باشه آن ارزو چیست؟ عاقبت به خیری رهام از میان اسب سگ پلنگ گربه و عقاب کدام یک را دوست داری؟ اسب کارتون مورد علاقه کودکیت؟ فوتبالیستها در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ آش اولین واکنشت موقع اعصبانیت؟ گریه با مرغ دریا اورانیوم و خسته یک جمله بساز؟ خیلی خسته رسیدم لب دریا ...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
1:15
این روزا..........
تقدیم به تو که نمیدانم در خاطرت میمانم یا برایت خاطره میشم دوستت دارم نه به خاطره انکه دوستم بداری به خاطره انکه لایق دوست داشتنی سلام گل همیشه خندونم... سلام امیدم...سلام دلیل نفس کشیدنم اینا فقط کلمه نیست واقعاً از عمق وجودم دارم میگم خدای من شاهده که تنها کسی که می تونه آرومم کنه خود تویی ..خدای من ازت ممنونم که همچین فرشته ای رو به من دادی و من واز تنهایی درآوردی به خواستۀ خیلی از دوستای گلم که خواستن از احوالات رهام بنویسم اومدم تا از رهام و شیرین زبونیاش بگم...(خودم حال روحی مناسبی ندارم شدیداً مریض شدم وحال نوشتن ندارم ولی به خاطر شما دوستای گلم چند خطی می نویسم)...قبلشم ازتون تشکرمیکنم که جویای حال رهامم بو...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
0:56
تشکر از یک دوست باوفا
سلام امروز از طرف مریم جون(مامان روشای عزیز) یه بسته به دستمون رسید و پسر کوچیک منو خیییییییییییییییییییلی خوشحال کرد و از طرفی باعث شد بعد از چند روز که اصلاً حال و روز خوبی نداشتم و ندارم بیام و برا پسرم پست جدید بزارم...واقعاً ازت ممنونم امیدوارم بتونم جبران محبتت رو بکنم...هدیت خیلی رهام و خوشحال کرد اینقد باهاش بازی کرد تا خسته شد و خوابید.این پست و فقط بابت تشکر از دوست خوبم و دختر نازش وهمسرشون گذاشتم خیلی لطف کردید وقت گذاشتید و از راه دور برا رهام کادوی تولد فرستادید....ممنونم و روی ماه روشا جونو می بوسم. دستای رهامو می بینید اینقد ذوق زده شده بود میگفت زود باش باز کنیم ببینیم توش اسباب بازیه این...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
19:06
یک تجربه سخت و تلخ
بسم الله الرحمن الرحيم يا منزل الشفا و يذهب الداء صل علي محمد و اله و انزل علي وجهي الشفاء »» سلام به تموم شما دوستای عزیزم ...واقعا نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم نسیم جون مامی ملودی جون ازت ممنونم از مسیجا و تماسهایی که گرفتی ...سیما جون مامان ریحان جون مرسی عزیزم از تماست و مسیجات.....مونا جون مامان امیرسام زنگ زدی و رهام ریجک کرد ببخشید سرم شلوغ بود نتونستم زنگ بزنم ... مریم جون مامان روشا نازم قربون محبتت عزیزم ....گیتا جون مامان آدرین جون و بقیه دوستانی که با کامنتاشون جویای حال رهام جون بودن..روی ماه تک تکتونو می بوسم... رهام جونم روز یکشنبه ١٣٩٢/٥/٢٧ صب...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
18:59
دومین عمل رهامم 1392/5/27
سلام هستی من رهام جونم الهی قربونت برم چند روز پیش که از دستشویی اومدی بابا جون صدام زد گفت مونا بیا ببین چرا زیر شکم رهام باد کرده من فک کردم بابا اشتباه می کنه اومدم دیدم نه خیلی سفت و بزرگ شده سمت راست و چپ خیلی ترسیدیم فرداش زنگ زدم دکتر قربان پور فوق تخصص جراحی اطفال همون دکتری که 89/7/8 تنگی مجراتو عمل کرده بود وقت داد واسه امروز با همدیگه رفتیم همش می پرسیدی پیش دکتر که نمیریم منم می گفتم نه پیش آقای قربان پورمیریم باز می گفتی چوب بستنی که نداره آخه من دوس ندارم می ترسم (ی وقتایی میریم دکتر میخوان گلوتو نگاه کنن حالت بهم می خوره اینه که خیلی می ترسی)خلاصه رفتیم و دکتر تشخیص داد باد فتق و باید حتما عمل شه فردا ظهر عملت...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
0:34
تولد سه سالگی
سلام و صد سلام به فرشته کوچولوی خودم رهام جونم همون طور که تو پست قبلی واست نوشتم مهمونای شب تولدت یه کم بیشتر از دوسال پیش شد، مناسبت ها که میشه یه کم غصم میگیره که اینقد کم جمعیتیم خونوادۀ بابا جون که کلا سه نفرن خونوادۀ خودمم شاید چون ازدواج نکردن و بچه ندارن کم به چشم میاد کلا بچۀ کوچیک دو طرف شمایی (البته خوشگل من خوش به حال شما شده رهام جون نمی دونی چقد عزت و احترام واست قائل اند امیدوارم بزرگ که شدی قدردان محبتاشون باشی.)خلاصه اینکه دوشنبه 1392/5/14صبح زودتر از هر روز بیدار شدم چون باید راس ساعت یازده آتلیه می بودیم اولین کاری که کردم گوشیمو روشن کردم و ضد حال خوردم دوست صمیمیم نرگس جون مسیج داده بود کوتاه و مختصر مونا بابام م...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
0:47
پشت صحنه تولد سه سالگی نفسم
سلام پسر یکی یکدونه خودم یه سلام مخصوص هم به تک تک دوستای عزیزم که با کامنت های تبریکشون مارو خوشحال کردن رهام خوشگلم امسال برا تولد سه سالگیت کلاً برنامه هام عوض شد البته تغییرات مثبت بود ...چون کارتن باب اسفنجی رو خیلی دوست داری خواستم کیک تولدتو باب اسفنجی سفارش بدم اتفاقا رفتیم و خواستیم سفارش بدیم که آقای فروشنده گفت اگه باب اسفنجی با دست و پا میخواید باید بالای شش کیلو سفارش بدید منم که مهمونام کلا چهارده نفربودن خیلی فک کردم دیدم باب اسفنجی خیلی جای مانور نداره آخه میخواستم یه کم خودم واست تزئینات تولدتو انجام بدم،اون روز سفارش ندادیم اومدم خونه یه شب تصمیم گرفتم و صبح پاشدم رفتم مقوا و چسب و ربان وبادکنک و خیلی چیزایی دیگه ...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
23:21
رهامم 3 ساله شد
رهامم! پسر نازنینم ! سالگرد زمینی شدنت مبارک! درصبح روز پنج شنبه 14مرداد با اومدنت همه ی خانواده را غرق شادی وسرور کردی عزیزم، پسرگلم! ممنون که باعث شدی برای اولین بار حس زیبای مادر بودن را تجربه کنم رهامم! روزگارت بر مراد ،روزهایت شاد شاد آسمانت بی غبار،سهم چشمانت بهار،قلبت از هر غصه دور،بزم عشقت پر سرور،بخت وتقدیرت قشنگ،عمر شیرینت بلند،سرنوشتت تابناک، جسم وروحت پاک پاک.....تولدت مبارک..... هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی بهانه زندگیم تولدت مبارک . . . &nbs...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
1:01
التماس دعا
نامم بر کف دستت بنویس تا به هنگام قنوتت نبری از یادم،ترسم امشب که مقبول شود از تو دعا،گویم افسوس که من از قلمت افتادم..... التماس دعا ...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
2:11