عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

چکیده ای از خاطرات غیب ما

سلام پسرقشنگم رهام عزیزم امروز تقریباً دوماه و نیمه که نتونستم برات چیزی بنویسم تا اینکه بلاخره نت خونه رو وصل کردیم و یه لپ تاپ خریدیم تا بتونم خاطرات شیرین کودکیت رو برات ثبت کنم...از ٢٩ فروردین هم سرکار نرفتم امیدوارم مشکلات شرکت رفع شه تا بتونم برگردم سرکار...دلمون واسه تک تک دوستای مجازیمون تنگ شده بود روی ماهتونو می بوسم که در نبود مابا کامنت های پرمهرتون مارو فراموش نکردید ... رهام جونم تو این مدت اتفاقای زیادی افتاده ،که از همه مهم تر پروسه پوشک گرفتن شما بود که واقعاً سخت بود فک نمی کردم اینقد اذیت شم 1392/2/1شروع این پروژۀ سنگین بود دو روز همکاری می کردی دو روز بدقلقی تقریبا یک ماه اول شب ها پمپرزتو می بستم ولی بعد از...
15 تير 1392

سی امین ماه تولد عشق مامان

  آرام بخوان چون آهسته نوشتم ، بی پروا بخوان چون از خود نوشتم ، نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم و از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی ، دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی  دوستت دارم چون به یک نگاه ، عشق منی رهام عزیزم فردا یعنی١٤/١٠/١٣٩١وارد ماه سی ام از زندگیت میشی مبارک باشه عزیزم.ان شاله سالیان سال کنار هم زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشیم.   نتیجۀ یه سوپرایز دیشب برا سالگرد ازدواجمون برا بابا غذایی که دوست داشت و درست کردم.از ساعت ٤تا ٦.٣٠سرپابودم .ساعت نزدیک ٧بابایی زنگ زد و گفت سریع با رهام بیاید پایین ما هم ...
5 تير 1392

شیرین زبونم

  سلام و درود فراوان رهام جونم خیلی وقته از شیرین زبونیات برات ننوشتم.خدارو شکر یه کم عاقل تر شدی و فرق بین خوب و بد و تشخیص میدی .....فقط یه چیز دیگه مونده که من ازش واهمه دارم جدا کردن شمااز پمپرزکه خدا کمکم کنه تا این پروسه رو تمومش کنم. مامان زهرا رفته تهران چشمشو عمل کنه از تموم دوستای گلم میخوام واسه شفای مادر بزرگ رهام دعا کنید.روز شهادت حضرت فاطمه رفتیم روضه براش دعا کردم ان شاله چشماش خوب شه سال دیگه روز شهادت حضرت فاطمه مراسم بگیریم.   چندوقت پیش کنارهم دراز کشیده بودیم سرتو گذاشتی رو دلم گفتی مونا جون واسه دلت نانای خریدی ....(ازتو دلم سروصدا می اومد)  رهام جون چای میخوری میگی بله فقط ت...
29 فروردين 1392

تقویم و تگای هفت سین1392

تقویم 1392 زینب جون ممنون از طراحی زیبات....کنار عیدی به کسای که می اومدن خونمون یه دونه تقویم میدادم. عارف عزیزم مرسی که برا رهام کامنت گذاشتی فقط خصوصی نزار تا براش تایید کنم یادگاری از شما تو وبش داشته باشه تگای هفت سین1392 ...
22 فروردين 1392

بهاراومد

سلام و صدتا سلام دوستای عزیزم سال نو رو به تک تک تون تبریک میگم امیدوارم سال جدید سالی پرباربراتون باشه... رهام جون ،عزیزمامان امسال سال سومی بود که عیدنوروز رو باهمدیگه جشن میگرفتیم.... چون خیلی وقت ندارم کلی برات می نویسم که ایام عید و چطوری گذروندیم....تا ٨فروردین که خونه بودیم و دید و بازدید داشتیم پنج شنبه٨فروردین تصمیم گرفتیم با مامان پروین و مامان زهرا اینا بریم شمال پریساجون و عمو سجاد (دخترخالم)و مهدی پسرخالم هم اومدن ولی مامان زهرااینا براشون مهمون اومد و نتونستن بیان ...رفتیم و جای همه سبز خیلی خوش گذشت .زیبا کنار بودیم و یه روز هم رفتیم ماسوله چه جای قشنگی بود....شما هم که مثل همیشه که تو سفر گل پسری اصلاً اذیتمو...
17 فروردين 1392

تو رو خدا منو ببخشید0000عشق من 32ماهه شد

  سلام دوستای عزیزم خواهش می کنم کم لطفی منو به بزرگواری خودتون ببخشید.امیدوارم برا سال جدید اتفاقای خوب خوب برامون پیش بیاد و بتونم وقت بیشتری با شما دوستای مجازیمون بگذرونم ...باورکنید خیلی دلم براتون تنگ شده دوست داشتم به تک تکتون سر بزنم ولی شرمندۀ همتون شدم فردا١٤/١٢/٩١وارد سی وو دومین ماه از تولدت میشی مبارک باشه هستی من رهام جون هزار ماشاله روز به روز داری شیطون تر می شی و من یه وقتایی دیگه نمی تونم تحمل کنم و از کوره در میرم مامانی اگه یه وقتایی باهات برخورد می کنم ازم دلگیر نشو مامان جون فقط به خاطر خودته می دونی که من برات می میرم. یه شب رفتیم خونۀ پسر عموی بابا با فربد بازی می کردی طفلکی رو خسته کردی ...
13 اسفند 1391

ولنتاین مبارک

سلام یکی یکدونۀ من رهام عزیزم هفتۀ گذشته با همدیگه رفتیم حموم تصمیم گرفتم یه چند سانتی از موهاتو کوتاه کنم.وااااااااااااااااای نمی دونی چقد عصبانی شدی داد و بیداد که آخه چرا موهامو کوتاه کردی بچسبونشون منم که کار خودمو کرده بودم .آخه من دیگه نمی تونم برم مدرسه کلی گریه کردی منم سرت گول مالیدم گفتم چسبوندم سرجاش شما هم قبول کردی و قضیه با خوبی و خوشی تموم شد .جدیداً هرکاری که میخوای انجام بدی و من مخالفت میکنم با عصبانیت میگی آخه من و اذیت میکنی من ناراحتم دیگه نمی تونم برم دانشگاه حالا من چیکار کنم. (این دانشگاه و مدرسه رو نمی دونم از کجا یاد گرفتی)   راستی تا یادم نرفته دندونات به عدد18رسید .دندونای فک پائینت تکمیل...
30 بهمن 1391

با یه دنیا دلتنگی

  سلام دوستای گلم اول از همه میخواستم از کامنتای پرمهرتون تشکر کنم.ما هم دلمون برا شما تنگ میشه ولی فعلا چاره ای ندارم شما به بزرگواری خودتون کم کاری منو ببخشید.   باهات میام نفس نفس / تو آسمان توی قفس / از اول تا آخرش / دوستت دارم همین و بس در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم قارقار خبردار ، دلم شده بی قرار / دلمو نبر اینجوری ، دوستت دارم بدجوری   به تکرار غریبانه ترین جمله قرن! و به توان ابدیت! دوستت دارم... دیروز وارد ٣١ماه تولدت شدی عزیزم مبارک باشه عشق من رهام جونم این روزا حال خوبی نداری همش تب داری و مامان و نگران خودت می کنی دورت بگردم شب...
15 بهمن 1391

رهام جونو پرسش و پاسخ

روزگارت بر مراد ، روز هایت شاد شاد آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار قلبت از غصه دور ، بخت و تقدیرت قشنگ عمر شیرینت بلند . . .    سلام رهام عزیزم فدات شم دلم برا وبت تنگ میشه ولی خب چاره ای نیست باید ساخت این روزا هم می گذره..... رهام جون این روزا فقط سئوال می پرسه هر چیزی هم میخواد اولش خودش سئوالشو طرح می کنه ... مونا جون بگو چی میخوری رهام جون ؟من می پرسم بعد شما میگی بستنی . مونا جون بگو کجا بریم؟ ..جواب یا خونۀ مامان پروین یا پدرجون شبا وقتی چراغا رو خاموش می کنم میگی مونا جون بگو رهام جون وقت خوابه؟ منم می پرسم بعد در جواب شما میگی نه بابا وقت خواب نیست بلند میشی و میری چراغا رو روشن می کنی.... ...
24 دی 1391