درد و دل مامان با رهام
سلام عزيزدلم رهام جون مي نويسم برات كه خيلي خيلي دوست دارم تموم زندگيم تو وجود تو نفسم خلاصه مي شه دوست ندارم هيچ وقت گريتو ببينم رهام جون دوست دارم وقتي بزرگ شدي اينارو بخوني و بدوني كه چقد بهت علاقه دارم .الان وقتي بچه ها رو مي بينم كه با مامان باباهاشون بد حرف مي زنن يا سرشون داد مي زنن دلم خيلي خيلي مي گيره ميگم خدايا يعني..................................... رهام گلم با اومدنت شادي و نه تنها به خونه (ما منظورم من و بابايي) به خونه مامان و باباي من و بابايي هم آوردي از خدا ممنونم به خاطر اين همه لطف .از موقعي كه طنازجون از پيش ما رفت كمتر صداي خنده مامان جون و آقا جون و شنيده بودم ولي تو ...
نویسنده :
مامان مونا(✿◠‿◠)
12:28