عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما8 سالگیت مبارک

رهام هستي مامان وبابا

خاطرات 19ماهگي طوطی مامان

1390/12/8 11:49
787 بازدید
اشتراک گذاری

                                                                شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام زندگيم

رهام جون ديروز خواهري اميرحسين(پسردايي من ) به دنيا اومد رفتيم ديديمش نمي دوني چقد ذوق كرده بودي الهي فدات شم كه اينقد ني ني ها رو دوست داري .بعد از عيادت نيكي كوچولو (فعلاً اسمش نيكي) رفتيم خونه معين (پسر خاله بنده) عيادت فاطي جون خاله من آخه خورده زمين و پاش آسيب ديده Smileyپسر خوبي بودي ولي خجالت مي كشيدي و حرف نمي زدي حالا از تو ماشين برات بگم خاله پريوش و بيچاره كردي بيچاره تو اون هواي برفي بايد هم حواسش به رانندگي مي بود هم به تو كه مدام مي گفتي دزدگير ماشين و بديد من صداشو دربيارم وااااااااااااااااي چقد من حرص خوردم.بعد از دزدگير نوبت بالا پايين كردن شيشه ها بود حالا كاش فقط همين بود مي خواستي تو اون سرما دستاتو و سرتو ببري بيرون كه موفق مي شدي اين كار و بكني و در آخر ،شب تب كردي Smileyمامان جون ساعت 4صبح با هم بلند شديم آب بازي كل رختخواب و لباسات خيس شدن ولي خوب بود تبت يه كم اومد پايينSmileyشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

شکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروینشکلکهای جالب و متنوع آروین

رهام جون يه سريال شبا من و بابايي نگاه مي كنيم اسمش ايزل تركيه اي. تا شروع ميشه شما ميگي اِزَل بعد يه جاهايش هم گويندش ميگه استانبول تو هم سريع ميگي ايستابل فداي شيرين زبونيات.

شکلکهای جالب و متنوع آروین

نفس مامان از پمپرزت برات بگم كه گير نميارم و هر روز از اين داروخونه به اون داروخونه ميگن نيست منم نگرانم كه گير نيارم ديشب زنگ زدم به سميه جون مامي ماهور (دختر خاله بابايي) شايد بتونه از بازار مولوي برام پيدا كنه چون هيچ پوشكي بهت نمي سازه به جز پمپرز با سليقه اي ديگه مامان جون

 

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

خوشگل من موقع غذا خوردنم خيلي اذيتم مي كني دستت و مي كني تو ي ماست و رو لباساتو فرش و خلاصه اينكه  همه جا رو با ماست و غذا يكي ميكني موقع غذا خوردن مصيبتي داريم با شما شکلکهای جالب آرویــــــــن

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

رهام جون تصميم گرفتم تو تعطيلات عيد از شير بگيرمت از الان استرس دارم نمي دونم بتونم طاقت بيارم يا نه؟همه ميگن زوده ولي من بيشتر به خاطر خودت اين كارو مي كنم اول اينكه آخه تو تابستون هوا خيلي گرمه و روزا خيلي بلنده مي ترسم اذيت شي. دوم اينكه خودم پيشتم  و سر كار نيستمniniweblog.com برنامه ريزي كردم هفته اول ديد و بازديد داشته باشيم و هفته دوم دربست در اختيار شما باشم دعا كن مامان جون راحت از شير بگيرمتniniweblog.com.

 

شکلکهای جالب و متنوع آروین

رهام جون يه دونه دندون به دندونات اضافه شده فك بالا سمت چپ  شکلکهای جالب آروین

شکلکهای جالب و متنوع آروین

دوستاي گلم مي خواستم ببينم شما كتابي سراغ داريد كه توش بيشتر عكس ماشين باشه برا رهام گير نميارم آخه عاشق ماشينه .هيچ كتابي نيست كه توي اكثر صفحاتش ماشين باشه؟اگه سراغ داريد اسمشو برام بزاريد ممنون ميشم.

  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین  شکلک های جالب و متنوع آروین

 رهام جون جدیداً یاد گرفتی چپ چپ نگاه می کنی

 از امروز تصميم گرفتم كم كم خونه تكوني و شروع كنم

مامان جون دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان هامان
8 اسفند 90 13:02
ماشاالله به این گل پسر چه موهای خوشملی داره خدا حفظش کنه


مرسي عزيزم
sara
9 اسفند 90 17:55
سلااااام خوبید؟ما تقریبا یه تازه واردیم که دوست داریم اینجا دوست پیدا کنیم با اجازتون لینکتون میکنم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم


خوش اومديد .با افتخار لينكتون كردم
امیرمسعود
10 اسفند 90 11:44
وای که من نمی دونم این سر و دست بیرون بردن این وروجکا چه کیفی می ده که آخرش اینطوری بشه ... خدارو شکر که خوب شدی خاله
مامانی راستش منم یکم نگران از شیر گرفتن امیرمسعودم آخه تقریباً با رهام جون همسنن ولی احتمالاً می خوام اواخر بهار این کارو بکنم . امیدوارم موفق باشیم


اميدوارم عزيزم
یاسمن مامان رادین
11 اسفند 90 15:14
اول: دندون در اوردنت مبارک باشه.

دوم: آخه پسری گل تو سرما از بیرون چی میخواستی که خودتو مریض کردی عسیسم؟



مرسي خاله جون. همين و بگو
مامان الینا
12 اسفند 90 0:43
سلام مونا جون مرسی از اینکه به یاد ماهستی راستش مهمان داشتیم وحسابی سرمون شلوغ بود تو پست جدید توضیح میدم چراااااااااا ولی خدارو شکر همش خبر خیره


خدا رو شكر
مامان الینا
13 اسفند 90 2:18
فدای تو بشم من
الینای منم دیگه هرفیلمی که میزاریم سریع میگه مامانی این سمره
درمورد ریخت وپاش غذا براش یه زیر انداز خوشگل در حد یک متر تهیه کن وهروقت خواست هرچیزی بخوره بنداز زیر پاش کم کم عادت میکنه وفقط روی اون غذا میخوره اینطوری هم خونه کثیف نمیشه هم پسرت محدود نمیشه برای من که اینکار جواب داد


چشم زينب جون
مامان الینا
13 اسفند 90 2:18
وای فدای اون نازکردنات بشم من


خدا نكنه عزيزدلم
مامان آريا
13 اسفند 90 11:14
الهي الهي خاله قربونت برم من كه تو اينقدر جيگر و ماهي
ماماني خوشبحالت كه رهام مي زاره موهاشو ببندي من كه مي خوام موهاي آريا رو ببندم مي گه مگه من دخترم اصلا" نمي زاره
يه خدا قوت پس براي شروع خونه تكوني


خدا نكنه عزيزم.شايد رهامم هم سن آريا جون بشه نذاره فعلاً كوچولو و من بهش زورم ممنون عزيزم


زهره مامان هلیا
13 اسفند 90 21:09
مامانش حالا چرا طوطی شده قند عسل ما فدای شیرین زبونیاش هلیای ما هم خوش سلیقه است اگه یه پوشک دیگه استفاده کنم زود پاهاش می سوزه


خدانكنه خاله جون.اي جانم هليا جون