خاطرات 19ماهگي طوطی مامان
سلام زندگيم
رهام جون ديروز خواهري اميرحسين(پسردايي من ) به دنيا اومد رفتيم ديديمش نمي دوني چقد ذوق كرده بودي الهي فدات شم كه اينقد ني ني ها رو دوست داري .بعد از عيادت نيكي كوچولو (فعلاً اسمش نيكي) رفتيم خونه معين (پسر خاله بنده) عيادت فاطي جون خاله من آخه خورده زمين و پاش آسيب ديده پسر خوبي بودي ولي خجالت مي كشيدي و حرف نمي زدي حالا از تو ماشين برات بگم خاله پريوش و بيچاره كردي بيچاره تو اون هواي برفي بايد هم حواسش به رانندگي مي بود هم به تو كه مدام مي گفتي دزدگير ماشين و بديد من صداشو دربيارم وااااااااااااااااي چقد من حرص خوردم.بعد از دزدگير نوبت بالا پايين كردن شيشه ها بود حالا كاش فقط همين بود مي خواستي تو اون سرما دستاتو و سرتو ببري بيرون كه موفق مي شدي اين كار و بكني و در آخر ،شب تب كردي مامان جون ساعت 4صبح با هم بلند شديم آب بازي كل رختخواب و لباسات خيس شدن ولي خوب بود تبت يه كم اومد پايين
رهام جون يه سريال شبا من و بابايي نگاه مي كنيم اسمش ايزل تركيه اي. تا شروع ميشه شما ميگي اِزَل بعد يه جاهايش هم گويندش ميگه استانبول تو هم سريع ميگي ايستابل فداي شيرين زبونيات.
نفس مامان از پمپرزت برات بگم كه گير نميارم و هر روز از اين داروخونه به اون داروخونه ميگن نيست منم نگرانم كه گير نيارم ديشب زنگ زدم به سميه جون مامي ماهور (دختر خاله بابايي) شايد بتونه از بازار مولوي برام پيدا كنه چون هيچ پوشكي بهت نمي سازه به جز پمپرز با سليقه اي ديگه مامان جون
خوشگل من موقع غذا خوردنم خيلي اذيتم مي كني دستت و مي كني تو ي ماست و رو لباساتو فرش و خلاصه اينكه همه جا رو با ماست و غذا يكي ميكني موقع غذا خوردن مصيبتي داريم با شما
رهام جون تصميم گرفتم تو تعطيلات عيد از شير بگيرمت از الان استرس دارم نمي دونم بتونم طاقت بيارم يا نه؟همه ميگن زوده ولي من بيشتر به خاطر خودت اين كارو مي كنم اول اينكه آخه تو تابستون هوا خيلي گرمه و روزا خيلي بلنده مي ترسم اذيت شي. دوم اينكه خودم پيشتم و سر كار نيستم برنامه ريزي كردم هفته اول ديد و بازديد داشته باشيم و هفته دوم دربست در اختيار شما باشم دعا كن مامان جون راحت از شير بگيرمت.
رهام جون يه دونه دندون به دندونات اضافه شده فك بالا سمت چپ
دوستاي گلم مي خواستم ببينم شما كتابي سراغ داريد كه توش بيشتر عكس ماشين باشه برا رهام گير نميارم آخه عاشق ماشينه .هيچ كتابي نيست كه توي اكثر صفحاتش ماشين باشه؟اگه سراغ داريد اسمشو برام بزاريد ممنون ميشم.
رهام جون جدیداً یاد گرفتی چپ چپ نگاه می کنی
از امروز تصميم گرفتم كم كم خونه تكوني و شروع كنم
مامان جون دوست دارم