عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما8 سالگیت مبارک

رهام هستي مامان وبابا

اشك پدر براي پسر

1390/12/2 11:51
966 بازدید
اشتراک گذاری

                                                                      شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام خوشگل مامان

رهام مامان ديروز ظهر كه از سر كار برگشتم ديدم با مامان جون تو تراس خونه وايستاديد و به كبوترات نگاه مي كردي كه اومده بودن دون بخورن. تا ما رو ديدي داد زدي مونا مونا قربونت برم كه ياد گرفتي اسمم و صدا مي زني فك كنم از بابايي ياد گرفتي تو خونه اسمم و صدا مي زنه تو هم ياد گرفتي واااااااااااااااااااااااااااااااااااي كه نمي دوني چقد كيف داره وقتي ميگي مونا قند تو دلم آب ميشه.مرسی قند عسلم

  شکلکهای جالب و متحرک آروین

و اما ديشب رهامي يه عادت بدي كه داري (البته بد نيست چون من اذيت ميشم ميگم بد .اين اقتضاي سن توكه بخواي شيطوني كني) موقعي كه مي خوام پمپرزتو عوض كنم داستان داريم     من بدو رهام  بدو بابا بدو كلي مي خنديم    ولي يك ربع كه مي گذره از ترس اينكه خرابكاري كني منو  بابايي يه كم جدي تر ميشيم گوشي دستت ميدم كارتون آهنگ اسباب بازي...... هيچ كدوم كارساز نيست ديشب ساعت يك شب بود كه ديگه بابايي قاط زد      niniweblog.com  ويه جيغ بنفش كه تو يه دفه ترسيدي و نفست بند اومد وااااااااااااااااي من كه دلم ريش ريش شد برا بغض کردنت            الهي مامان فدات شه بابايي منظوري نداشت بهش حق بده خيلي اين روزا گرفتار و درگيري زياد داره ولي خب توهم گناهي نداري كه مامان جون ببخشيد .حالا ديگه كي اشكاي بابايي و جمع مي كنه گرفتت بغل و شروع كرد آروم اشك ريختن و خودشو سرزنش كردن منم گفتم بابا خودتو اذيت نكن خب توهم نخواستي كه بترسه بغلش كه بودي هرچي بهت مي گفت با بغض مي گفتي بَيه منم اينقد دلم سوخت چراغا خاموش بود منم يواشكي اشكام سرازير شد چقد دوست دارم اين حس زيباي مادر بودنو چقد شيرينه آدم حتي طاقت بغض جيگرگوششو نداره      .بلاخره خوابت برد و همچنان بابا ناراحت از كارش كنارت دراز كشيده بود و دستت تو دستش بود و چشاش خيس قربونت برم كه اينقد پدر دل نازكي هستي دوست دارم همسر عزيزم ساعت 4 صبح بيدار شدم ديدم بابايي همچنان بيداره و خوابش نبرده قدر پدرتو بدون عزيزم خيلي دوست داره.

  شکلکهای جالب و متنوع آروین  شکلکهای جالب و متنوع آروین  شکلکهای جالب و متنوع آروین

 

امروزم نهار و شام خونه سه قلوها دعوتیم مطمئنم که بهت خوش می گذره کلی باهم بازی می کنید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان سانلی
2 اسفند 90 12:41
مونا جون شب عید مردا همشون عصبی شدن واقعا هم حق دارن قاطی کنن خیلی فشار کار بالاست .منم وقتی مهدی می یاد سر سانی رو گرم میکنم که یکم ارامش داشته باشه.رهام عسلم عاشقتم با اون پوشکت


خدا خودش كمكشون كنه.ممنونم عزيزم كه بهمون سر مي زني
مامان الینا
2 اسفند 90 16:23
آخی نازی وای دلتون میاد

البته این مسائل برای همه اتفاق میفته


خودمم خيلي ناراحت شدم
مامان ریحانا
3 اسفند 90 2:08
آخی عزیزم منم همین مشکل رو دارم با ریحانه
چاره چیه باید یکم جدی بود وگرنه از سرو کولمون بالا میرن



كاملاًموافقم
مامانی درسا
3 اسفند 90 12:38
عزیزم از قدیم گفتن کتک بابا گله هر کی نخوره ....... شوخی کردم . ما آدما اینقده طی روز با اعصابمون بازی میشه که واقعا" گاهی وقتا کم میاریم .رهام گلم هم میدونه که بابا جونش چقدر دوستش داره . عزیزمو ببوس


مرسي عزيزم.چشم
مهسا مامان مرسانا
3 اسفند 90 12:54
خصوصی
مامان ثنا و ثمین
3 اسفند 90 16:34
سلام خانومی.اشکال نداره عسیسم بزرگتر که بشه مجبور میشی جدی تر باشی.
تو وب ریحانه دیدم نوشته بودین همدانی هستین.یکی از دوستان صمیمی دوران دانشگاهم همدانی بود اما حالا خیلی ساله که بیخبرم ازش. حالا امیدوارم که برای هم دوستای خوبی بشیم.
این پسمل نانازت رو ببوس


با كما ميل
رادین
3 اسفند 90 23:25
اخی عزیزم
اخه پدر مهربون چرا !!!!!!


ببخشيد
مهسا مامان مرسانا
4 اسفند 90 11:43
عزیزم برو تو قسمت آخرین نطرات خوانندگان اونجا برات پیام گداشتم.....


سلام عزيزم ديدم
مهسا مامان مرسانا
4 اسفند 90 11:44
برو تو قسمت اخرین نطرات خوانندگان اونجا پیام گداشتم
یاسمن مامان رادین
5 اسفند 90 14:48
سلام.
وافعا رهام جوون خیلی خوشبختی که مامان و بابای مهربونی داری.

الهی همیشه در کنار هم شاد و سالم باشین


سلام عزيزم ممنون كه به ما سر زديد با افتخارلينكتون كردم
مامان ریحانا
6 اسفند 90 10:42
سلام
چه جالب منم الان اومدم به وبتون


خوش اومديد
مامان آريا
6 اسفند 90 15:02
الهي خاله بميرم برات كه از دست بابايي ناراحت شدي ولي عزيزم مي دونم كه بابايي رو درك مي كني و مي دوني خستگي و فشار كاري بعضي وقتا باعث اين جيغا مي شه وگرنه هيچ پدر و مادري دوست نداره ناراحتي بچشونو ببينن


ممنون خاله جوني
خاطره مامان بردیا
6 اسفند 90 20:44
1. منم عاشق اینم که بردیا اسمم و صدا کنه.وای کی می شه بهم بگه خاطره!!!
2. منم با پوشک عوض کردن بردیا مکافات دارم شدید
3. وای چه بابایی مهربونی... اما خوب آدم بعضی وقتا دیگه از دست این وروجکا کم میاره به خدا
4. حتما رهام جون بزرگ شه قدر مامان و بابای مهربونش و می دونه


به همين زوديا عزيزم.مرسي خاطره جون