شيرين كاريهاي 18 ماهگی رهام جون
سلام جوجه من
رهام عزيزم دو روز آخر ماه صفر روضه داشتيم.برا خريد خونه نذر كرده بودم كه بلاخره ادا شد.خيلي خوب برگزار شد روز اول كه قبل مراسم خوابت برد ميسي پسرگلم كه خوابيدي. اما روز دوم تلافي كردي.در اتاقتو قفل كردم بچه ها اتاقتو بهم نريزن ولي از اول مراسم نشستي دم در اتاقت و داد زدي درَ در َو با مشت مي كوبيدي به در منم دلم نيومد ناراحتت كنم ولي آخر مهموني اتاقت وحشتناك شده بود.خانومي كه روضه مي خوند و با دقت نگاه مي كردي تا ميكروفن و گذاشت زمين رفتي برداشتي شيطون منآخه ارگ خودتم ميكروفن داره فك كردي مال خودته
روز 5 شنبه هفته پيش از سر كار كه اومدم خونه (خونه مادر جون بودي)ديدم پيشونيت باد كرده و كبود شده واي نمي دوني چه حالي شدمتو هم تا من و ديدي زدي زير گريه و با دست سرتو نشون مي داديمنم همين طور اشكام مي اومداگه كسي نبود با صداي بلند گريه مي كردم ولي مراعات مادرجون و كردم كه يه وقت ناراحت نشه بنده خدا خيلي حواسش به تو هست شما يكم شيطوني سرت خورده بود به چارچوب در مامان بميره برات.
امروز صبح ساعت 6.30ديدم صدات از اتاقت مياد هول شدم تا خواستم بلند شم ديدم بدو بدو اومدي پيشم الهي قربونت برم كه بدون سروصدا خودت بلند شدي رفتي اتاقت نفس.اومدي بغلم گفتي قان قان و خوابت برد.
ديشب موقع خواب با بابا ي صحبت مي كردم تو حرفام گفتم آهان يه دفعه تو هم با صداي بلند گفتي آههههههههان(طبق عادتي كه داري حرفاتو مي كشي) ما رو كلي خندوندي فسقلي.
شنبه متين و مسعود (نوه عمه بابا جون)از تهران اومده بودن خونه مادر جون ما هم اونجا بودم نمي دوني چقد شيرين اسم متين و صدا مي زدي مهمين بيشتر شبيه مهين تا متين.
رهام جون اينم اولين چيزيه كه خودت خوشت اومد و من برات خريدم.
عزيزدلم جديداً زنگ مي زنم قصه هاي خاله ستاره رو گوش ميدي.ملاحظه بفرمائيد
رهام جون اينم يه عكس از لباساي سيسمونيت فقط خواستم بدوني مامان جون چقد برات لباس خريده بود كه بعد از 18ماه هنوزم كلي لباس نپوشيده داري واقعاًدستشون درد نكنه
اين ماشينم پري جون همكار من برات خريده
عسلي مامان عاشق كليپ هاي گوشي مني ببين چه با دقت نگاه مي كني
عشق من موقع نخ دندون كشيدن مياي نخ مي خواي نگاه كن با نخ دندونم چيكار مي كني
رهام جون خدا به گيتا جون(دختر دايي بابايي)يه فسقلي خوشگل به نام آدرين داده ما رو هم دعوت كردن برا مهمونيش اينم كارت و عكس شب مهمونی آدرين كوچولو
رهام جون شب مهموني آدرين برا اولين بار به موهات ژل زديم ماه شدي ولي حيف كه نذاشتي يه عكس خوشگل ازت بگيرم.منم بعد از 1سال و نيم خواستم چندتا عكس از خودم بگيرم با كمك خاله پريوش ولي تو نذاشتي همش مي اومدي مي چسبيدي به من كلي خنديدم قربونت برم.
ماماني ببين كتابتو چيكار كردي
منم بقيه كتاباتو با چسب 5سانتي تموم صفحات کتاباتو درستيدمشون که دیگه نتونی پارشونم کنی ولي خسته خسته شديم کلی هم چسب استفاده کردیم نرگس جون(دوست من) وخاله جونی هات هم همكاري كردن
فندوق من جديداً صندلاي منو مي پوشي ميري آشپزخونه سرلاكتو برمي داري ميگي بَِه بَه
گل پسرم کلمات جدیدی یادت گرفتی میگی آیه(آره).بَیه(بله).بِیم(بریم).اُداق(اتاق).اِشین (بشین).باشین (ماشین)بعد از شیر خوردنم چندتا بوسم می کنی مهربونم البته با صدای بلند بوسم
می کنی قند تو دلم آب میشه به نظرم هیچ چیز بیشتر از این تو دنیا منو خوشحال نمی کنه و به وجد نمیاره.
پستم طولانی شد ببخشید.