عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

خاطرات 17ماهگی گل پسر مامانی

1390/10/3 12:35
720 بازدید
اشتراک گذاری

سلام رهام جون

طبق قولي كه تو پست قبلي دادم فال شب يلدا رو برات مي نويسم

فال آقا رهام

تصميم به كاري گرفته اي،در انجامش شك نكن و دل به خدا بسپار،براي كاري كه مي خواهي بكني؛همت داشته باش اگر نااميد باشي موفق نمي شوي.اگر اميد به خدا داشته باشي غم به دلت راه پيدا
نمي كند.

راستي يادم رفت برات بنويسم خاله پريوش برات يه عروسك خريده بود برا شب يلدا.مامان جوني هم بهت 500000تومن پول داد.دستشون درد نكنه

پسر خوشگلم اين دو روز تعطيلي خونه مادر جون بوديم خوش گذشت. ديروز با باباجوني رفتي حموم ناز بودي نازتر شدي.ديشب خونه مادرجون كلي بازي كرديم با همديگه اما اخرش حسابي از دماغمون دراومد.از رو تخت خودتو پرت مي كردي رو زمين منم رو زمين كلي رختخواب انداخته بودم كه فسقليم اذيت نشه.يه دفعه پات پيچ خورد شروع كردي به گريه اولش يه لحظه نفست بند اومد حالا نمي دونم برا اون بود يا برا پر كردنت نمي دونم ولي يهو كل غذايي كه خورده بودي بالا آوردي الهي كه من بميرم برات .خيلي ترسيديم .رهام تو رو خدا مراقب خودت باش هميشه هميشه من بدون تو هيچم .پوچم اينا رو مي نويسم بزرگ شدي خودت بخوني تو رو خدا مراقب خودت باش ماماني عاشقانه دوست داره.

رهامي روز جمعه من آزمون داشتم علوم پزشكي حسابدار مي خواست منم امتحان دادم خوب بود ولي فك نكنم قبول شم آخه چندنفر بيشتر نمي خواد.ماماني برام دعا كن.با بابايي اومدين دنبالم از دور منو ديده بودي داد مي زدي مامان مامان .منم بدو بدو اومدم پيشت رفتيم يه دوري زديم.تو هم جديداً ياد گرفتي شيشه ماشينو ميدي پايين دستاتو با سرت مياري بيرون با صداي بلند مي خندي .خيلي كارت خطرناكِ مامان جون

واما عكس

 

اينم چادري كه خاله مرجان پارسال برا ختنه كردنت برات خريد بود تازه برات بازش كردم ميري توش بالشتو مي بري ميگي لالا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان نيما
3 دی 90 14:50
رهام جون خوشحالم كه يلدا بهت خوش گذشته.اگه دوست داشتي لينكمون كن.مرسي


با كمال ميل
مامان ریحانا
3 دی 90 16:56
آخی نازی کادوهاتم مبارک

رهام گیر به سر چقدر هم بهت میآد


ممنون خاله جون
مامان الینا
4 دی 90 0:38
عزیزمن انشاالله که خدا حفظت کنه شیرین خاله بیشترحواستوجمع کن که خدایی نکرده اتفاقی برات نیافته [h

چشم خاله جون
مامان رامیلا
4 دی 90 12:19
قربونش بشم که فال هم داره، رهام جون از طرف ما ببوسید .


چشم خاله جون
مامان رامیلا
4 دی 90 12:19
دستتون درد نکنه بابت رأی که به ما دادید .


خواهش مي كنم عزيزم
رادین
6 دی 90 12:19
سلام رهام جون
خیلی جالب نوشته بودی میسی



ممنون خاله جون
مامان هلیا
6 دی 90 14:53
سلام خوشحال شدم که به ما سر زدید.ماشاالله چه گل پسری هم دارید خدا حفظش کنه.من هم شما رو لینک کردم.باز هم به ما سر بزنید.


چشم عزيزم
مامانی درسا
9 دی 90 3:35
مامانی مواظب این پسرمون باش . خوشحالم که خوب و سرحالی خاله جون


چشم خاله مهربونم
مامان آريا
10 دی 90 16:17
عزيزم خيلي خوشحالم كه يلدا بهت خوش گذشته عكساتم باز مثله هميشه خوشگلن خودتم مثل هميشه خواستنيو خوردني هستي بوس بوس بوس


ميسي از لطفت
مامان آريا
10 دی 90 16:17
سلام عزيزم اميدوارم خوب باشين
يه خواهشي آريا توي مجله سيب سبز توي مسابقه شركت كرده و براي اينكه برنده بشه بايد راي بياره براي برنده شدن آريا به راي دوستاي گلمون نياز داريم
مي شه كد آريا كه 3214 هست را به شماره 20001124 پيامك كنيد خيلي خيلي ممنون و شرمنده اميدوارم روزي بتونم محبتاي شما دوستاي گلمو جبران كنم


با كمال ميل همي الان به ارياي عزيزم راي دادم
امیرمسعود
11 دی 90 8:12
رهام عزیزم هم عکسات خیلی خیلی خوشگله هم کارات بامزه .
مامانی من که نمی دونم بیرون بردن سرم از شیشه ماشین خطرناکه کم کم شما باید بهم یاد بدین.


ميسي خاله جونم.چشم يادش ميدم ولي خيلي سخته