خاطرات 17ماهگی گل پسر مامانی-شب یلداسال 90
سلام یکی یکدونۀ من چراغ خونۀ من
رهام عزیزم امروز پائیزم تموم میشه و سال دومی که تو عزیزدلم با مایی و شادی خونمون و صدچندان کردی الهی مامان فدای قدمهایی مخمليت شه تو فوق العاده ای.
شب یلدا
" یلدا " واژه ای سریانی است به معنای میلاد و تولد. این را دهخدا می گوید. همه چیز از ایران و آیین مهر و جشن ظهور میترا آغاز می شود که در گردشی به وسعت کل تاریخ ، دوبار به ایران بازگشته است.
به روایتی، یلدا، روز تولد میترا و مسیح است اما شهرت این شب در ادبیات به دلیل همان طولانی ترین شب سال بودن آن است.
در این بلندترین شب سال، افراد دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگان قوم گرد آمده ، با خوردن آجیل و میوه شب را به شادی می گذرانند.
از دیرباز، یکی دو روز پیش از فرا رسیدن شب چله ، مردهای جوان، خوانچه های آراسته میوه را به منزل نامزدهای خود فرستاده ، خود به میهمانی خانه عروس می رفتند. خانواده دختر نیز لباس و پارچه نبریده ای به جای آن هدیه می فرستادند.
اولین اشاره ها به مراسم یلدا مربوط به دوران پیش از زرتشت است یعنی شب زاده شدن ایزد مهر.
ایزدی که خورشید گردونه اوست. هنگام رواج آیین مهر در اروپا، مراسم شب یلدا با شکوه هرچه تمامتر برگزار می شد. هنگامی که مسیحیت از کشتار بی رحمانه پیروان مهر، در اروپا رواج یافت، اولیای دین پی بردند که برانداختن برخی سنتها و آیین ها مهر غیر ممکن است. از این رو شب میلاد ایزدمهر را به میلاد مسیح در 25 دسامبر بدل کردند. فاصله مختصری که میان این دو جشن وجود دارد، حاصل اشتباه در محاسبه تقویم است. در حقیقت میلاد مسیح همان شب یلدای پیروان مهر است که در ایران نیز گرامی داشت آن با رواج دین زرتشت از میان نرفته ، هنوز نیز مردم آن را بزرگ می دارند. رومیان نیز این شب را ناتالیس انویکتوس یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر می نامند و آن را گرامی می دارند.
رهام عزیزم امسال تصمیم گرفتیم( من و بابا جونی) بزرگترها رو دعوت کنیم خونمون.همه میان خاله مرجان هم هست خاله لیلا(خاله خودم)مامان مهدیار هم هست امیدوارم به همه خوش بگذره عزیزم
رهام جونی شنبه با بابایی رفتیم دندون پزشکی اینقد شیطونی کردی همش می خواستی بری بیرون.دندونای خودتم به دکتر نشون دادم اخه یکم کج در اومدندکتر گفت مشکلی نیست باید صبر کنیم دندونات کامل دربیاد.قربون تک تک مرواریدای خوشملت بشم من.
عزیزم عاشق سنگکی خیلی بامزه سنگگ می خوری دیروز رو تخت من دراز کشیده بودی یه دفعه دیدم یه چیزی تو دهنته.دیدم یه تیکه سنگک خشک (که احتمالاً صبح مامان جون بهت داده اوردی تو اتاقم) تو دهنته وقتی گازش گرفتی فک کنم دندونت درد گرفت بمیرم برات مامان جون.
رهام جون جدیداً اصلاً نمیزاری لباس تنت بمونه همش میگی دَردَر.فقط با یه بادی تو خونه می گردی و دستت و میگیری از پوشکت و میگی دَردَر.
ملاحظه بفرمائید
رهام جون اینجا برام بوس پرت می کردی.
رهامی تو مطب دندون پزشکی
رهام جونم چند شب پيش رفتيم فست فود طبق معمول نفهميديم چي خورديم.طبق عادتي كه داري هر چي تلاش كرديم بازم نوشابمونو ريختي زمين و ما با كلي عذرخواهي و شرمندگي اومديم بيرون و تو ماشين كلي خنديديم به شيطنتاي وروجك خودمون.
عشق من ديشب كلي خونه تكوني كردم و همه جارو مرتب كردم رفتم دوش گرفتم اومدن تو اتاقم موهامو شونه كنم يه دفه ديدم اومدي جلوم واسادي سشوار و از تو سبد آوردي گرفتي سمت من نمي دوني چقد برا اين كارت ذوق كردم خيلي خوشحال شدم خستگيم در اومد . مامان فداي مهربونيات
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا
اميدوارم امشب به همه ني ني وبلاگيها خوش بگذره.آمين