عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

عیدقربان مبارک..1392

1392/7/24 0:52
1,419 بازدید
اشتراک گذاری

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد

عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول

رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .

 

سلام و درود فراوان به همۀ دوستای گلم و عرض تبریک به مناسبت عیدقربان و یه سلام مخصوص به پسرخوشگلم ،عزیزم عید شماهم مبارک مهربونم

divider-123.gif

رهام عزیزم امروز اومدم یه کم ازت گله کنم ..اولین گلم اینه که بیرون که میریم جدیداً به هیچ عنوان راه نمیری به محض پیداشدن از ماشین سریع دستای کوچولوتو به سمتم میگیری و با حالت گریه میگی واقعاً خستم...منوبغلم کن هرچی اصرارمیکنم که راه بری شروع میکنی به جیغ و دادوبیدادو به قول خودمون خودتو میزنی به کولی بازی منم به خاطراینکه جلب توجه نشه بغلت میکنم جالب ترش اینه که بغلم که هستی میگی منو بلندترکن منظورت اینه که بالاترببرمت منم جدیداً خیلی کمرم دردمیکنه و بغل کردنت برام خیلی سخته ولی مگه از عهدۀ شما فسقلی شیطون برمیام خلاصه اینکه داستانی داریم موقع بیرون رفتن...قبلش باهات تو خونه کلی صحبت میکنم که اگه قول بدی خودت راه بری میریم بیرون درجوابم میگی خسته نیستم بریم ولی تا پامونو میزاریم بیرون....

divider-123.gif

١٣٩٢/٧/١٨

رهام جونم روز پنج شنبه بردمت پیش سه قلوها کلی بهت خوش گذشت خاله بهاره آخرشب آورد دم خونه مارو برسونه شما کلی اصرارکردی که آریا ارسطو آندیا بیان خونمون بهاره جونم اجازه داد خلاصه اینکه اون شب ما صاحب چهارتا فسقلی بودیم 212919_4chsmu1.gifخیلی خوش گذشت صبح بهاره جون اومد رفتیم پارک ترافیک یه کم بازی کردید ناهار رفتیم دیزی سرای آریاییان واااااااااای که چه جای دنج و آرومی بود غذاشم فوق العاده بود اینم بگم که یک ساعت تو صف بدیم تا نوبتمون شد شما هم خیلی خوشت اومده بود مخصوصاً از موسیقی زندش...برا شب بلیط سیرک گرفته بودیم(جای باباجون خالی طفلکی رو روز جمعه تنها گذاشتیم212919_4chsmu1.gif)از سیرک برات بگم که از اولش فقط گریه گریهsmile emoticon kolobok اونم بغلم روانیم کردی آخرای برنامه تازه تازه خوشت اومده بود روز خیلی خوبی بود..شبم رفتیم کباب ترکی گرفتیم که خیلی خوشت اومده بود حالا از اون روز میگی اگه پسرخوبی باشم مسواک بزنم واسم کباب تلکی میخری؟

divider-123.gif

 

رهام جونم تو پارک ترافیک با سه قلوها

دیزی سرای آریاییان (خیلی تاریک بود منم دوربین نبرده بودم با گوشیم عکسا خیلی با کیفیت نمیشد)

رهام و آندیا جون درحال بازی با ایکس باکس چقد دوست داشتی .. از اون روز همش میپری هوا ومیگی کی برام ایکس باکس میخری مث آریا ارسطو بازی کنم

سیرک تاریخی که باهم رفتیم و شما فقط غرغرکردی

رهام جون عاشق حوله ای که مامان پروین واست خریده شدی هر روز میری از کمدت میاری تنت میکنی میگی ازم عکس بگیر من مردعنکبوتی شدم

عاشقانه دوست دارم یکی یکدونۀ خودم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

♥ مامی ملودی جون ♥
24 مهر 92 11:45
ای جونه دلم . وای که بعضی وقتا چ عادت ای بدی پیدا میکنن ملودی هم مدتیه هر جا میریم یه فصل زار میزنه . حتی وقتی میایم خونه خودمون. دیونه میکنن آدمو


ای گفتی کلافه میکنن اونم اساسی
♥ مامی ملودی جون ♥
24 مهر 92 11:45
خوشحالم که بهتون خوش گذشته عزیزای من . عکسات هم که حرف نداره عشقه من


مرسی گلم
مریم
25 مهر 92 17:55
سلام عیدتون مبارک....... مامان مونا جون اینم یه مرحله از رشد بچه هاس بعد یه مدت دیگه همش دوس دارن پیاده راه برن خواهرزاده منم اینجوری بود...... خیلی نازی رهام جون


ممنون ...ان شاله
مامان ریحان
25 مهر 92 19:00
سلام
عیدتون مبارک

وای چه سخت شده بیرون رفتنت ایشالا به زودی بشه همون آقا رهامی که همیشه موقع بیرون رفتن خودش راه می رفته

کباب ترکی و دیزی هم نوش جونتون خوشحالم بهتون خوش گذشته
چه جالب حوله اش مدل پانچ ِ


سلام سیماجون وااااای خیلی سخت شده....ان شاله..مرسی فدات شم
مامان امیر مهدی(سوده)
25 مهر 92 22:42
فدای پسر خوش تیپم بشم من


خدانکنه
مامان امیر مهدی(سوده)
25 مهر 92 22:58
واییییییییییی امیر مهدی هم دقیقا همینطوره حاظر نیست حتی یک قدم راه بر همش باید بغلش کنم...


واااای خدا به دادمون برسه از دست این وروجکا
مامان امیر مهدی(سوده)
25 مهر 92 22:58
عزیز خاله گوشت بشه به تن عزیزت هر چی که نوش جون میکنی گلم.


مرسی فدات شم
مرجان مامان آران و باران
26 مهر 92 15:07
سلام عزیزمم
همیشه به گردش مونا جوننن
ولی خدایی بغل کردن خیلی سختههههه
عزیزممممم چقدر عکساش خوشگللهه
ببوسش شیطون بلای نازموووووووو


مرسی مرجان جون
مریم (مامان روشا)
29 مهر 92 1:05
ای جونم ...عشق خاله ...چه عکسای نازی...حولشو ببین تورخدا...چه روز خوبی به به ...ایشالا همه ی روزهات شاد باشن عزیزم


مرسی عزیزم
ღ مونا مامان امیرسام ღ
29 مهر 92 9:12
عکس اولی رو
مونا جون موهای رهام جوونم بلند بود هم خیلی ناز بود اما حالا که کوتاه کرده خیلی خوردنی تر شده .
چقدر سخته امیرسام هم به من میگه اما من از اول به هیچ عنوان قبول نکردم .
دوستم کالسکه ببرید راحتتر نیستین


کالسکه اونم تو این سن نه بابا رهام کوچیکم بود تو کالسکه یه روزایی که خیلی بی خوصله بود می شست بیشتر دوست داشت خودش پیاده هلش بده
ღ مونا مامان امیرسام ღ
29 مهر 92 9:13
راستی عیدشما هم مبارک
خوشحالم بهتون خوش گذشته دوستم
به به چه روز پر باری هم بوده
شما هم سر مسواک زدن مشکل دارید عایا
ااای جان که کباب ترکی دوست داری


مرسی عزیزم
معصومه(مامان آریا)
30 مهر 92 10:22
خاله قربونت برم که مرد عنکبوتی شدی


خدانکنه خاله جون
فريده
3 آبان 92 23:53
سلام مونا جونم، ما فكر ميكرديم اين پسمل خيلي آقاست مامانشو اذيت نميكنه، آقا رهام مامان گلتو اذيت نكن عزيزم بجاش خودم برات كباب تركي ميخرم،ايشالله هميشه خوش باشيد مونا جونم، شيطون بلارو جاي من ببوس
عسل و غزل
5 آبان 92 0:19
پسر خوشگلم عیدت مبارک
مامان ریحان
7 آبان 92 1:14
سلام خوبی عزیزم ؟ رهام جون چطوره نیستی مونا جونم خیلی وقته آپ نکردی
مریم
11 آبان 92 10:01
سلام مونا جون حالتون خوبه؟ نگران شدم چند وقته نیستید.. انشاا.... که همه چی بر وفق مراد باشه. ببوس رهام خوشگلو
مامان محمدرهام جون
12 آبان 92 18:09
قربون تو مرد عنکبوتی برم من آخه مرد عنکبوتی میره بغل مامانش؟؟؟؟؟؟؟
خاطره مامان بردیا
22 آبان 92 9:38
یعنی هر بار میام می خونم از مدل حرف زدنش ضعف میکنما... بچلونش مامانی