عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما8 سالگیت مبارک

رهام هستي مامان وبابا

مهر92

1392/7/1 17:20
741 بازدید
اشتراک گذاری

اولین روز دبستان باز گرد!کودکی ها شادو خندان بازگرد!درسهای سال اول ساده بود!آب را بابا به سارا داده بود!درس پند آموز روباه و خروس!روبه مکارو دزد و چاپلوس!باوجودسوزو سرمای شدید!ریزعلی پیراهن از تن میدرید!تادرون نیمکتی جامی شدیم!ماپراز تصمیم کبرامیشدیم!کاش هرگز زنگ تفریحی نبود!جمع بودن بودوتفریقی نبود!کاش میشدبازکوچک میشدیم!لااقل یک روز کودک می شدیم.مهربرهمه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک

سلام رهام قشنگم سلام یکی یکدونۀ مامان الهی فدات شم ببخشید که اینقد کم لطف شدم و دیر به دیر خاطراتتو ثبت میکنم...تو این مدت که حالم خوب نبود و کسالت داشتم (هرچند هنوزم حالم خوب خوب نشده)خیلی هوامو داشتی و به هم انرژی میدادی دل دردهای خیلی بدی داشتم و هر دفعه می اومدی میگفتی بازم دلت درد میکنه مونا جون بزا ماساژت بدم بعد دستای کوچیکتو می گرفتی سمت آسمونو می گفتی خدایا مامانم و کمک کن ...باور کن هر دفعه که این کارو می کردی بی اختیار گریه می کردم واقعاً که پسر کوچیک من سرشار از مهرو عاطفست...مرسی که هستی و تو زندگیم بهم قوت قلب میدی نفسمی...

امروز روز اول مهر ٩٢صبح صدای بچه ها می اومد آخه نزدیک خونمون مدرسه هست یاد روزایی که خودم مدرسه می رفتم افتادم چقد لذت بخش بود همیشه شاگرد اول یا دوم بودم تا دیپلم بگیرم ،دانشگاه هم جز بچه هایی بودم که درسم بد نبود و تا لیسانس بگیرم هیچ تجدیدی و افتادن رو تجربه نکردم .عاشق درس خوندن بودم ...با بابا جون اخبارو نگاه میکردیم بچه ها رو نشون میداد چه ذوق و شوقی داشتن گفتم وااای خداجون کی رهام منم مدرسه میره بابا گفت سه سال دیگه.. ان شاله دوست دارم مث خودم به درس خوندن علاقه داشته باشیچشمک

یه سری از شیرین زبونیات

مونا جون واسم میمیری بمیر ولی من واست نمیمیرم(آخه یاد گرفته بودی همش میگفتی مونابرات بمیرم...آخه تکیه کلام من همینه تکون میخوری میگم برات بمیرم..شما هم یاد گرفته بودی یه روز کلی برات توضیح دادم که فقط من می تونم این حرف و بزنم شما نباید بگی )

از روزی که موهات و کوتاه کردم خیلی خوشحالی به هر کی میرسی دست میکشی تو موهاتو میگی ببین موهامو کوتاه کردم دیگه مرد شدم ...یه وقتایی سربه سرت میزارم میگم میخوام موهاتو بلند کنم میگی نه  من اجازه نمیدم اینطوری راحتترم...ولی واقعاً از این که موهاشو کوتاه کردم خیلی خوشحالم چون احساس میکنم خودش خیلی خوشحاله

زنگ آیفون که به صدا درمیاد میگی شوهرم اومد(منظورت باباجونه)

به سکه هم میگی صدقه یه وقتایی صندوق صدقات و میاری با سکه هاش بازی میکنی حالا هرجا سکه ببینی میگی صدقه میخوام...خخخخخندهخندهخنده

رهام من خیلی قوه تخیلاتش قویه یه وقتایی یه چیزای تعریف میکنه یک ربع پشت سرهم همشم تخیلات منم لذت میبرم تو تعریفاش اینم میگه چشمت روز بد نبینه..ههههههههه منم میمیرم از خندهخنده

چندروزه شروع کردم کم کم خونه تکونی و گردگیری حسابی....روز جمعه مامان پروین اومد رختخوابای دم دستی رو شستم مامان چندتاشونو داشت میدوخت خودمم کمکش میکردم یهو شما دویدی سمت من گفتی جیش دارم تا به خودم بجنبم دیدم جیغ زدی وااااای دیدم سوزنی که دست من بود نمی دونم چطوری رفته بود تو پات خودم درش آوردم  الهی فدات شم حالم اینقد بد شد که نگو ونپرس مامانم بعدش گفت مونا حالش بدتر از رهام شد...بغلت کردم کلی گریه کردی میگفتی حالا چیکار کنم من دیگه پاندارم

 

یکی دیگه از کارای جالبت تا صدای اذون میاد میری دستاتو تا آرنجت خیس میکنی سریع از کشو سجاده میاری و نماز میخونی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان ریحان
1 مهر 92 19:00
این پستم بعدا میام میخونم ریحان نمیذاره


منتظرتم خاله جونم
♥ مامی ملودی جون ♥
1 مهر 92 22:49
الهی خاله فدای وضو گرفتن و نماز خوندنت بشه


خدانکنه خاله جووووونم
مامان ریحان
2 مهر 92 10:54
سلام

چقدر متن اول پستتون با اس ام اس نوشت من شبیه

مونا جون چقدر شیرین حرف می زنه شوهرم اومد یا تیکه ی قوه ی تخیلاتش چشمت روز بد نبینه

مونا جون خیلی مواظب باش سوزن خیلی خطرناکه خداروشکر که اتفاق بدی نیفتاده

عکس های رهامو با موهای کوتاه می بینم فک میکنم خیلی شبیه خاله اش شده فک کنم پریوش خانم باشه درسته


آخه خودم برات فرستادم....آره خداخیلی رحم کرد...بله درست
مامان شايان
6 مهر 92 7:46
رهام جون فداي شيرين زبونيهات. نماز كه مي خوني ما رو هم دعا كن. بوووووووووس

خدانکنه.....بله حتما
lمامان ادرين
7 مهر 92 0:45
سلام منا جون خوبي خدا بد ده چرا هنوز خوب نشدي عزيزم؟الان بهتري نگرانت شدم ....راستي رهام جونم واقعا مرد شده از اين رو به اون رو خدا واست حفظش كنه عزيزم روي ماهششو چند تا محكم ببوس


سلام گیتای عزیز..خوبیم خداروشکر..ممنون از لطفت
مامان امیر مهدی(سوده)
7 مهر 92 17:29
فدای تو بشن خاله تو با موی کوتاه هم فوق العاده خوش تیپی نفسم...مامان رهام حالت چطوره عزیزم؟بهتر شدی؟


خدانکنه خاله جونم....خوبم مرسی از لطفت عزیزم
مریم (مامان روشا)
8 مهر 92 15:12
سلام مونا جون خوبی گلم ایشالا که بهتری
اتفاقا من و روشا هم یه مدت مریض بودیم
رهام خاله میبوسمت با این حرف زدنای خوشگلت


بلا به دور....مرسی خاله جووون