ترس از باد گل پسر خودم
سلام عزيزدلم
رهام جونم ديشب موقع خواب صداي باد مي پيچيد تو كانال كولر( چند وقته باز گرد و غبار و باد تو فضا پر و همه رو كلافه كرده سعي مي كنم زياد بيرون نبرمت اگرم بريم زودي بر مي گرديم ) تو هم انگاري كه مي ترسيدي چسبيدي به من و گفتي مونا جون بادمياد هوهام ميتَسه بگو بيه(بره)الهي من فدات شم الهي من دورت بگردم .الانم زنگ زدي محل كارم كلي با هم حرف زديم فداي زبونت بشم نمي دوني چقد باهات حال مي كنم.
رهام جون جديداً به كرييرت علاقه پيدا كردي و ميگي بزارمت توش و بچرخونمت ولي خيلي سخته دستم جون نداره مامان جون
كار خرابي گل پسر خودم باورم نميشه من كه اينقد به تميزي و مرتب بودن خونه حساس بودم تو هر كاري مي كني ناراحت كه نميشم هيچ كلي هم ذوق مي كنم
با خاله پريوش روز جمعه رفتي پارك روبه روي خونمون حالا از اون روز همش ميگي تاپ بازي-سرسر بازي
عاشقانه دوست دارم و به داشتنت افتخار مي كنم مهربونم