عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما8 سالگیت مبارک

رهام هستي مامان وبابا

خاطرات 15ماهگی

1390/9/5 11:46
650 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر ماماني سلام

رهام جون ماماني باز مريض شده نمي دونم چرا اينقد زود مريض ميشم سرما خوردم تو هم يه كوچولو سرما خوردگي داري.ديروز برف اومد پشت پنجره با هم نگاي برف كرديم بهت ياد دادم بگي برف
مي گفتي بر .

ديشب ميلاد و معين (پسر خاله هاي من) خونه ما بودن خيلي خوش گذشت شما هم مردونگي كردي و اذيتم نكردي.رهام جون جديداً ياد گرفتي مي شيني رو ماشينات .خودتم خندت مي گيره بابايي ميگه رهام ميشه گوريل انگوري(يه شخصيت كارتوني بود كه رو يه ماشين كوچولو مي شست)

ديشب ياسمن نوه خانم سهراب پور واحد روبرومون اومده بود خونمون خيلي راحت با هم بازي مي كردين تو تختت يه نيم ساعتي بدونه سر و صدا بازي كردين.عزيزمامان جديداً هر چي دم دستت مياد پخش
مي كني تو خونه ديروز يه كم تنقلات آوردم بخورم يه لحظه پاشدم رفتم آشپزخونه ببين چيكار كردي 

الهي فداي صورتت بشم كه اينقد لاغر شدي مامان جان.

نانازم از سي دي نگاه كردن بگم كه دي وي دي مونو خراب كردي همش سي دي هاتو مي اندازي داخلش ما هم مجبور ميشيم با پيچ گوشتي بيا فتيم به جون  دي وي دي هر كاري هم مي كنم يادت بره نميشه كه نميشه  

اينم بستني خوردن آقا رهام تو سرماي پاييز با چه ولعي مي خوردي بماند كلي خنديديم 

و اما عكس

رهام ياسمن

تا ابد عاشقتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان طاها
5 آذر 90 12:26
من و تو با هم تفاوتهای زیادی داریم تنها نقطه مشترکمون تو حس زیبای مادر بودنه.

وبلاگه بسیار زیبایی دارین .

خوشحال میشم به طاهای منم سر بزنید و با هم تبادل لینک داشته باشیم.



ممنون كه به ما سر زدين.با اجازتون لينكتون مي كنم
مامان آريا
5 آذر 90 12:32
عزيز خاله اميدوارم زود زود خوب بشي
قربون گوگوري خوشگل و نازم برم من بابايي دلت مي ياد پسرم به اين نازي رو با گوريل انگوري مقايسه كني اخه
آخه خاله توي اين فصل و بستني من كه سردم شد
بوس براي شيطونكم


مرسي عزيزم
مامان الینا
5 آذر 90 15:58
ووووووواااای من عزیزم نازی یه بوس برای زیباترین پسر دنیا ماشاالله مامان خانومی ازاین عکسای اوشگل اوشگل نزار پسملمون روخدایی نکرده چشم میکنن


سلام عزيزم مرسي خانومي از لطفتون
مامان آینده
6 آذر 90 11:20
ایشالا زود زود خوب بشید هر دو تاتون .


مرسي خاله جونم
مامان هامان
6 آذر 90 11:34
امان از این مریضی همه رو درگیر کرده خاله جون همیشه سلامت باشی عزیزممامانی هامان اصلا نمی ذاره عکسشو بگیرم تا دوربین رو می بینه از دستم می گیره بابت همین هم خیلی دلخورم


الهي شيطونه ديگه وروجك.رهامم نميزاره ولي من با هر ترفندي هست چندتايي ازش عكس ميگيرم
مامان آترینا
6 آذر 90 21:43
به به رهام جونم ماشاالله بزرگ شدی


ممنونم خاله جون.خوش اومدين
زهره مامان هلیا
7 آذر 90 8:45
فدات شم رو چه ماشین بزرگی نشستی خاله ایشالله ماشین آخرین مدل خودتو سوار شی


مرسي خاله جون