عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

عشق زندگیم 4سال و 4ماهه شد

1393/9/14 10:46
1,050 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق زندگی مامان و بابا

رهامم وجود گرم و نازنینت باعث شد روزها و شب هامون با صدای خنده و شیطنتات به شادی سپری شه...من و بابا خیلی خوشبختیم ک خدا تو عزیزدل و وارد زندگیمون کرد...تو برکت زندگیمونی....رهام جونم باورم نمیشه با علاقه میری مهد مخصوصا روزای اسباب بازی رو خیلی دوست داری...کلاسهای فوق برنامه هم موسیقی(بلـــــز)و زبان انگلیسی و نقاشی نوشتمت قرآن هم نوشتم که متاسفانه 5شنبه ها بود منم دوس نداشتم 5شنبه بری مهد اینه که نشد بری....بیشتر از همه  ب موسیقی علاقه نشون میدی...از مهد که میرسی میگی شما عزیز دل منی دلم برات تنگ شده بود.......عاشق این شیرین زبونیتم

مامان مونا یه چیزی بگم ببخشید کوچولوبودم شما رو اذیت میکردم...مامان جون کی گفته شما منو اذیت کردی؟؟؟؟خودم یادمه ...مادر ب فداااااااااااااااااااااااااااااااات

رهام جون کوچیک تر که بودی وقتی تو ماشین میشستیم فقط دوست داشتی آهنگای مرتضی پاشایی رو گوش بدی.......از زشتیهای این دنیا دوس ندارم برات بنویسم ولی خب واقعیت زندگی همینه دنیا یه وقتایی خیلی  بی  رحم میشه..........لعنت به سرطان...مرتضی پاشایی بهشتی شد و رفت یک هفته تموم من حالم گرفته بودشما هم میگفتی چرا مرتضی پاشایی رفته پیش خدا...با آهنگاش کلی خاطره داشتم...روحش شاد

اولین جشن تولدی که تنهایی دعوت شدی

کادوی شما واسه باران جون

گیفت تولد باران جون

اولین تجربۀ سینما رفتن گل پسرمن_ آبان 93

اولین تجربه مینی بوس سوارشدنت...یه کم ترس داشتی میگفتی اونوقت چطوری شمارو پیداکنم

محـــــــــــرم 93

نذری93رهام جون_ سوم محـــــــرم

سفر3روزۀ ما به تهران_خیلی خوش گذشت واسه خودم و خودت کلی خرید کردم.....

اینم ناناش شما_من و خاله الهام رفته بودیم خریداومدیم دیدیم بابا واست این خرگوش کوچولو رو خریده اسمشم گذاشتی ناناش

گل پسرمن با باباش و دایی جونش رفته بود استخر این عینک و خریده بود سلیقۀ خودشه

عشق من

 

پسندها (4)

نظرات (11)

مامی نسیم ✿◕ ‿ ◕✿
15 آذر 93 0:17
ای جونه دلم افرین که اینهمه بزرگ شدی گفتم که اولش سخته اما عادت که کنن خودشون مشتاقن برای دور شدن . کم کم باید عادت کنیم مونا جون . راحت ازمون دل میکنن و ما باید دلمون براشون تنگ بشهمونا کالسکه واسه کی میخوای نکنه نینی داری ؟
خاطره مامی بردیا
15 آذر 93 18:44
آخی عزیز دلم چقدر دلم برات تنگ شده بود خوشتیپ
نایسل
19 آذر 93 14:41
مرسی عزیز دلم مرسی که هنوز به یادم بودی دوست خوبم خیلی دل تنگ بودم دلم باز شد
پگاه مامان آرتین
29 آذر 93 8:59
عزیزم چه آقا شده هرجا هستی موفق باشی ممان ببوسش آقاشده
♥مرجان مامان آران و باران♥
29 آذر 93 23:53
سلام مونا جونمم شرمنده دیر میام عزیزمم میام سر میزنم نمیتونم نظر بدم دوستم ای جونم من عاشق حرف زدنشم ماشالا خیلی دوست داشتنیو خوشگلهه میبوسمتونونن
♥مرجان مامان آران و باران♥
17 دی 93 16:15
نظر دادم من مونا جونننن تایید نکردی خصوصی عزیزم
خاله
23 دی 93 14:54
رهـــآم جیگر ِ منههه ای جوووونم ببوسش به ماهم سر بزن
روشنا
24 دی 93 2:06
ای جوووووووونم قربونه عشقم برم من خوبی نفس من مهدکودک خوش میگذره منا جونی خوبی شما عزیزم عکسه جدید چرا نزاشتید دلم واسه وبلاگتون تنگ شده بود خیلی وقت بود نیومده بودم منتظر عکسای گل پسرمون هستم
محمد
24 دی 93 11:03
سلام به ما هم سر بزن. با مطلب جدید "طرز تهیه شکلات مغزدار با میوه های خشک" بروز شدم. منتظرم.
مامان معصومه
24 دی 93 16:17
عزززززززییییییزززززززززم چقدر جیگر شدی بوووووووووووووووووووس
مامان مريم
30 دی 93 12:48
سلام مونای عزیز خیلی وقته نتونستم بهتون سر بزنم خوشحالم که امروز تونستم وبلاگ رهام عزیز و ببینیم رهام جان و ببوسین
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی عزیزم