عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

برف قشنگ پاییزی___جمعه 1392/9/22

1392/9/24 0:24
828 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

رهام جونم سلام

تو این هوای سرد پـــائیزی یه سلام گـــــــــرم گرم  به دوستای گلم که همیشه کنار من و پسر عزیزم هستند و جویای حالمون بودند  اول خدمتتون عرض کنم که حال رهام تقریبا خوب شده Yahولی همچنان سرفه های مکرر امونشو بریده طفلکی موقع خواب خیلی عذاب میکشه، در عوض من خیییییییییییییییلی خرابم تموم بدنم درد میکنه و حسابی اوضام بهم ریختس   رفتم دوتا آمپول توپ نوش جون کردم یه کوچولو بهتر شدم موقع برگشت از دکتر همسری پیشنهاد داد بریم عباس آباد آخه از صبح داره برف میباره اون بالا خیلی قشنگ میشه خلاصه من با وجودی که اصلا تمایل نداشتم بریم هم جای آمپولام درد میکرد هم اینکه حسش نبود ولی به خاطر دلش نه نگفتم. وااااااااااااااااای رفتیم یک ساعت تو ترافیک بودیم ولی چون برف می اومد و همه از ماشین پیاده شده بودن و برف بازی میکردن بدنگذشت حیف که رهام خوابش برد کلی آدم برفی های متفاوت دیدیم و در کل خوش گذشت جای همی دوستانی که شهرشون هنوز برف نیومده خالی ...............

 

کار جدید آقا رهام با تبلت رفتن تو بازار و دانلود انواع بازی های کامپیوتریه..... نمیدونید  کاراش  چقد بامزست لیست بازی ها رو میاره به من نشون میده میگه موناجون هرکدومو دوست داری بگو واست از بازار بخرم بعد واست نصب میکنم الهی من دورت بگردم که با این سن کمت همه چیزو سریع یاد میگیری عزیزمامان...یه وقتایی دیگه حجم بازی ها زیاد میشه یواشکی میریم مودمو خاموش میکنیم باورکنید نمیدونم از کجا میفهمه که مودم خاموش شده بدوبدو میاد سمت مودم میگه آخه کی اینو خاموش کرده نمی تونم از بازار بازی بخرم....یا اینکه میگم آخ آخ ویروس اومد الان تبلت خراب میشه.....عصبانی میشی و میگی اَه ویروس ویروس چقد لعنتیه این ویروس مریض میشم میاد تو دلم (یه کتاب قصه داری واست اونو خوندم در مورد سرماخوردگی و ویروسه بعد برات توضیح دادم که مریض که میشی ویروسا میان تو بدنمون اگه دارو نخوریم از بدنمون بیرون نمیرن اینه که میگفتی مریض میشیم میاد تو دلمون)با تبلتم بازی میکنم میاد تو تبلت قاط میزنه اساسی

برف زیبای پائیــــــــــــــــزی_______جمعه 1392/9/22

اینم شال و کلاه گل پسری یه کمYatta از شالشو خودم بافتم که بعدش مریض شدم و دست دردم بیشتر شد مامان زهرا زحمتشو کشیدن و بافتن دستشون دردنکنه..حالا قراره باز بریم کاموا بگیریم تا آروم آروم برات یه شال و کلاه دیگه ببافم تا به دستم فشار نیاد

خیلی دلم میخواست باهمدیگه بریم آدم برفی درست کنیم ولی حیف که جفتمونم سرماخوردیماین دوتا عکس و دم در خونۀ پدرجون ازت گرفتم با ترس و لرز که یه وقت دوباره سرمانخوری

دوستای گلم در آخر یه راهی جلو پای من بزارید رهام اصلاً راضی نمیشه بریم تو دستشویی فقط تو خونه تو قصریش میشینه واقعا کلافم کرده.اینم یه مدرک

 

من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان رهام
24 آذر 92 0:38
پسر گلم خدا رو شکر حالت بهتره چند شب تا صبح بالای سرت بودم خیلی خسته شدم ولی اشکالی نداره تو خوب شو پسر عزیزم سلامتی تو تنها ارزوی من و مامانته دوست دارم به قول خودت بسیار زیاد
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
این کامنت و بابا جون واست نوشته مرسی بابای عزیزم
♥ مامی ملودی جون ♥
24 آذر 92 0:42
من که الان دقیقا 17 ساله برف ندیدم درست زمانی که دیگه از همدان اومدیم بوشهر
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
عزیزم ای کاش اینجابودی نسیم جون
♥ مامی ملودی جون ♥
24 آذر 92 0:43
خدا رو شکر که رهام جون حالش بهتر شده . انشا الله زود زود خودتم خوب میشی . شال و کلاه هم خیلی ناز شده خسته نباشی عزیزه دلم .
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی عزیزدلم
♥ مامی ملودی جون ♥
24 آذر 92 0:45
ملودی هم وقتی میبرمش دستشویی دور از جون اتگار میبرمش کشتارگاه . از بس گریه میکنه که هق میزنه
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
عزیزم پس من تنها نیستم
فريده
24 آذر 92 6:47
سلام عزيزم، خدارو شكر مثل اينكه حالت بهتر شده، گل پسر بيشتر مراقب خودت باش و مامان و باباتو نگران نكن عزيزم، مونا جون شما هم مراقب خودت باش تا زودتر خوب بشي خانومي،
مامان محمدرهام جون
26 آذر 92 11:20
ای جونم رهام وای خدا چقدر ما سلایقمون شبیهه واقعا،من طرح این پالتو رو دادم به مامانم برای محمدرهام بدوزه،حالا شاید رنگشو عوض کردم خخخخخخخعزیزدلمممممم تنها راهش اینه که دستشویی رو بچه گونه کنید .من بعد از هر بار دستشویی رفتن به محمدرهام استیکر میدادم تا بچسبونه به دیوار هنوزم نکندمشون
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
خب دوستیم دیگه...چشم امتحان میکنم ممنون سمانۀ عزیزم
مامان محمدرهام جون
26 آذر 92 11:21
دلم برف خواست،جای ما هم آدم برفی بسازید
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
تشریف بیارید..جاتون سبز
مریم (مامان روشا)
26 آذر 92 15:47
وای این برف عالیه خوش به حالتون...روشا شبانه روز دعا میکنه اینجا هم برف بیاد...ولی اگر نیمود حتما میبرمش پیست شما هم تا میتونید استفاده کنید ولی من از یخ بندون بعدش متنفرم مونا برای دستشویش تشویقش کن...چیزی که خیلی بهش علاقه داری چه خوراکی چه هروسیله ایی که دوستش داره ...بهش بگو اگر رفتی توی دستشویی کارت رو کردی فلا چیز جاییزه میدم ...این کارو بکن ببین اثر داره
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
خب بیاید همدان نمیزاریم بهتون بد بگذرهباشه امتحان میکنم مریم جوووونم
عسل و غزل
27 آذر 92 1:04
خوش به حالتون چه برف خوشگلی ما که امسال آرزوی برف به دلمون مونده.درضمن مونا جون خدا بد نده چه مشکلی برای دستتون پیش اومده؟ درمورد قصری هم که گفتید میتونید جوایز کوچولوی مختلف دور از دسترسش تو دستشویی قرار بدید و هر موقع رفت دستشویی یکی از این جوایز رو به انتخاب خودش بهش بدید قصری رو هم از جلوی چشمش دور نگهدارید به زودی عادت میکنه.
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
عزیزم مرسی از راهنمائیت
ღ مونا مامان امیرسام ღ
13 دی 92 4:50
به به چه برف قشنگی.راستش دلمون کلی اب شد تهران بعید میدونم برف بیاد متاسفانه واای چه شال و کلاه خووجلی.دست مامان زهرا درد نکنه .به سلامتی استفاده کنی عزیزم مونا جون جریان دستشویی به کجا رسید؟شما موفق شدید یا رهااام خوشگلم قربونت برم اینقدر ناز عکس میگیری
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
ان شاله که تهران هم برف بیاد....ممنون گلم....فعلا که رهام به من زوره
ღ مونا مامان امیرسام ღ
13 دی 92 4:52
مونا جون راستی امیرسام کشیدن فلاش تانک رو هم خیلی دوست داره هااا و البته خیس کردن کل دستمال توالت رو من زیاد حساس نشدم تا براش عادی شد.میگم امتحان کنید ببینید جواب میده
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
باشه چشم اونم امتحان میکنم
خاطره مامان بردیا
3 بهمن 92 11:18
چه شال و کلاه نازی. مبارکت باشه رهام جون . دست مامانی و مامان زهرا درد نکنه
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی خاطره جون