سفرنامه شماره یک- اولین سفر زیارتی رهام جون به مشهد مقدس1392/4/29
سلام وصدسلام
رهام عزیزم برا اولین بار یه سفرطولانی رو با شما تجربه کردیم خیلی سخت نبود با تو همه چی و همه جا خوش می گذره ....خاله مرجانم تو ماشین ما بود طفلکی و حسابی اذیت کردی...همش تو راه می گفتی پس کی میریم پیش کبوترای امام رضا قربونت برم چقد تو ماشین شیرین زبونی کردی و خستگیمونو درآوردی....یکشنبه 30/4/1392 ظهر رسیدیم مشهد واااااااااااااای که چقد خوشحال بودیم عصر برا نماز غرب رفتیم حرم جای همتون خالی خیلی خوب بود خیلی هم شلوغ نبود زیارت کردیم از امام رضا خواستم نگهدار تموم فرشته های آسمونیش باشه و تو اونا به رهام منم نظر کنه عشق من بیمه امام رضات کردم خودش محافظت باشه...دوستای عزیزم تک تکتونو دعا کردم خیلی ها التماس دعا داشتن سعی کردم برا همشون دعا کنم.....تو حرم رهام می گفت مونا جون چقد بوی امام رضاخوبه...قربون امام رضا برم که بچه ها هم حس خوبی نسبت بهش دارن....عمو حسام وبابا جون تا دم ضریح برده بودنت...
عکسارویادتون نره
تو راه رفت نزدیک سمنان پارک خوشگلی بود وایسادیم شام بخوریم....این عکسی که گرفتم دانشگاه بودخیلی خوشگل بود.
نیشابور مقبره کمال الملک...عطار
فیروزه های نیشابور
عکسای حرم مقدس
ضریح امام هشتم
این گلا (گل که نبود مثل پر بود) مشهد تو تموم خیابوناش بود و من عاشقشون شدم
عکسای مرکز خرید
عکسای رهام جون با عموجونو خاله جونش
خاله مرجان میخواست ازم عکس بگیره یهو دویدی سمتم گفتی میخوام بوست کنم
تادنیا دنیاست عاشقتم