یلدای 91
هروز با شوق ديدنت چشم ميگشايم و وقتي تو را در كنارم ميبينم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شكر كنم كه چون تويي را به من هديه داد
رهامم خدا رو شکر حال جفتمونم بهتر شده هفتۀ پیش هر دومون یه کم کسالت داشتیم و من چند روزی سرکار نیومدم .ولی الان که دارم برات می نویسم خداروشکر بهتر شدیم، و شما شیطون تر و دوست داشتنی تر و خوردنی تر از همیشه.
هر چیزی که میخوری و خوشت میاد میگی فوق العادست.
اگه بخوای خودتو لوس کنی یا از من چیزی میخوای که می دونی باید پسر خوبی باشی تا بدستش بیاری میگی مامی جونم.وای میمیرم برات وقتی این مدلی صدام میزنی.
هفتۀ گذشته با بهاره جون رفتیم برات لباس و دستکش خریدیم.
دوستای گلم ممنون بابت کامنتای پرمهرتون ببخشید این چند وقت حالم خوب نبود نتونستم بهتون سر بزنم قول میدم در اولین فرصت به تک تک تون سر بزنم، روی ماهتونو می بوسم
عکسهای شب یلدا
خودت رفتی از تو کابینت یه کم آجیل ریختی تو ظرف و آوردی کلی خوردی دورت بگردم.کلی هم هندونه خوردی
رهام و آندیا جونم تو حموم
بعد از حموم موهای گل پسر ی منو ببینید
اینم عکس لباسای خوشگلت
مهربان ترینم وقتی تو با منی ٬ سرود و شادی با من است
در ضمیرم نقش تو را بر قلبم حکاکی کردم و هر لحظه دلم به یاد تو میتپد
در قلب من آفتاب تابان باش .