شيطون شديااااااااااااااااااااا.................
عزيزدلم اين روزا راه ميري و ميگي شيطون شدياااااااااااااا ...............هر چيزيم ميدم بخوري ميگي فعلاً كافيه الهي دورت بگردم كه اينقد قشنگ حرف مي زني..............
رهام جون پنج شنبه عصر با آقا جون و مامان پروين و خاله مرجان رفتيم كه مثلاً بريم باغ برا چيدن زردآلو و يه سر به باغ بزنيم تو مسير آقا جون گفت يه سرم مرغداري بزنيم رفتيم ديديم اي ول درختاي مرغداري يه عالمه زردآلو و گردو دارن كه فعلاً زردآلوها به درد ما مي خورد من بيشتر به خاطر شما راهي شدم كه برات لواشك درست كنيم خيلي دوست داري خلاصه حسابي اونجا با دايي جون تركوندي اول با سگ بازي كردي كه چقدم منو ترسوندي موندم چطور نمي ترسي من از 100متري هم نمي تونم نگاش كنم.بعدشم كه رفتي تو سالن مرغها فك كن يه دفعه 30000هزار مرغ و يه جا ديدي شك شده بودي بلند بلند صدا ميزدي مونا جون بيا بعد كه من اومدم پيشت با دست اشاره كردي به مرغها و گفتي خداي من ما هم كه ديگه مرده بوديم از خنده
درختاي مرغداري آقا جونم
كلي زردآلو چيديم كه واسه شما برگه و لواشك درست كنيم البته به نام شما به كام ما
آقا رهام تا فرصت پيدا كردي رفتي تو سالن و يه مرغ كوچولوي بيچاره رو آوردي بيرون شما بدو مرغ بدو دايي جون بدو پدر مرغ بيچاره رو درآوردي خودت ببين
اينقد دويدي دنبالش تا آخر سر پشت انبار گيرش انداختي
كجا فرار مي كني وايسا ببينم
مي خوام بوست كنم
اي بدجنس بازم كه در رفتي
فك كردي نمي تونم بگيرمت
ديدي موفق شدم
خلاصه پدر مرغ بيچاره رو درآوردي
رهام جون جمعه يه بارون توپي باريد خيلي حال داد هوا يه كم خنك شد بعد از بارونم يه رنگين كمون خيلي خوشگل تو آسمون نقش بست
اينم يه عكس از باغچه كوچيك حياطمون كه بعد از اينكه ما اومديم تو اين مجتمع تو باغچه گل و درخت كاشتيم .هوا بهاري بهاري بود
يه كوچولو سرما خوردي كه منم ازت گرفتم تو اين گرما ما سرما خورديم زياد حالم خوب نيست اميدوارم زود خوب شيم.فعلاً خدافظ تا بعد