عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

شيطون شديااااااااااااااااااااا.................

1391/5/1 12:12
1,492 بازدید
اشتراک گذاری

شکلکهای جالب
آروین

عزيزدلم اين روزا راه ميري و ميگي شيطون شدياااااااااااااا  ...............هر چيزيم ميدم بخوري ميگي فعلاً كافيه الهي دورت بگردم كه اينقد قشنگ حرف مي زني..............

رهام جون پنج شنبه عصر با آقا جون و مامان پروين و خاله مرجان رفتيم كه مثلاً بريم باغ برا چيدن زردآلو و يه سر به باغ بزنيم تو مسير آقا جون گفت يه سرم مرغداري بزنيم رفتيم ديديم اي ول درختاي مرغداري يه عالمه زردآلو و گردو دارن كه فعلاً زردآلوها به درد ما مي خورد من بيشتر به خاطر شما راهي شدم كه برات لواشك درست كنيم خيلي دوست داري خلاصه حسابي اونجا با دايي جون تركوندي اول با سگ بازي كردي كه چقدم منو ترسوندي موندم چطور نمي ترسي من از 100متري هم نمي تونم نگاش كنم.بعدشم كه رفتي تو سالن مرغها فك كن يه دفعه 30000هزار مرغ و يه جا ديدي شك شده بودي بلند بلند صدا ميزدي مونا جون بيا بعد كه من اومدم پيشت با دست اشاره كردي به مرغها و گفتي خداي من ما هم كه ديگه مرده بوديم از خنده

درختاي مرغداري آقا جونم

كلي زردآلو چيديم كه واسه شما برگه و لواشك درست كنيم البته به نام شما به كام ما

آقا رهام تا فرصت پيدا كردي رفتي تو سالن و يه مرغ كوچولوي بيچاره رو آوردي بيرون شما بدو مرغ بدو دايي جون بدو پدر مرغ بيچاره رو درآوردي خودت ببين

اينقد دويدي دنبالش تا آخر سر پشت انبار گيرش انداختي

كجا فرار مي كني وايسا ببينم

مي خوام بوست كنم:*

اي بدجنس بازم كه در رفتي

فك كردي نمي تونم بگيرمت

ديدي موفق شدم:P

خلاصه پدر مرغ بيچاره رو درآوردي:O

رهام جون جمعه يه بارون توپي باريد خيلي حال داد هوا يه كم خنك شد بعد از بارونم يه رنگين كمون خيلي خوشگل تو آسمون نقش بست

اينم يه عكس از باغچه كوچيك حياطمون كه بعد از اينكه ما اومديم تو اين مجتمع تو  باغچه گل و درخت كاشتيم .هوا بهاري بهاري بود

يه كوچولو سرما خوردي كه منم ازت گرفتم تو اين گرما ما سرما خورديم زياد حالم خوب نيست اميدوارم زود خوب شيم.فعلاً خدافظ تا بعد

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

مریم(مامان روشا)
1 مرداد 91 12:56
آخ جون لواشــــــــــــــــــــــــــک...دهنم آب افتاد
به به پس خداروشکر شما مشکل مرغ ندارین



آخي آدرس بده برات بفرستم عزيزم يا اينكه تشريف بياريد خونمون.................اره خب نداريم
مریم(مامان روشا)
1 مرداد 91 12:57
چی رهام جون!!! فعلا" کافیه! الهی من دورت بگردم خاله


مرسي خاله جون
مریم(مامان روشا)
1 مرداد 91 12:59
شیطونک من!من اون همه مرغ میدیم تعجب میکردم
نترس من ! با سگم که بازی کردی


حسابي تركوند
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:17
اي جانم مامانش به خاله اش و ملودي رفته عاشق سگه
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:17
به به لواشك زردآلو
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:18
خوشبحالت يكي از بزرگترين آرزوهاي من اينه يه بار اين همه مرغ باهم ببينم . ههههههههههه . واقعاً آشغال مرغ و جوجه ام


خب اومدي همدان اگه افتخار بدين با هم ميريم مرغداري حاجي جون
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:19
باغبان كوچولوي خوشگل بوس
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:19
هزار ماشا الله چقدر بار دادن درختا . خدا بيشترش كنه انشا الله


مرسي دوست خوبم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:20
اي مامان بدجنس به اسم پسري اين چيزا رو درست ميكني بعد خودت ميخوري ؟ اگه به من ندي لو ميدمت


شما تشريف بيار رو چشم عزيزم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:21
مرغه فرار نكن يه پسر خوشگل ميخواد بوست كنه بيچاره . از اين بوس توي عمرت ديگه گيرت نمياد


[hr


مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:22
پس خانوادگي به گل و گيله هاي رنگارنگ دلبسته اين
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:22
عزيزم كدوم منطقه ميشينيد ؟


ميام تو وبت ميگم عزيزم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 13:23
آخي آخره سر كلي ناراحت شدم . انشا الله زود زود خوبه خوب بشيد هر دوتاتون


مرسي نسيم جون
مامان نيما
1 مرداد 91 16:15
عزيزم با مرغ بيچاره چه ها كه نكردي راستي خوش به حالت با اون همه زردآلو


مرسي از حضور گرمتون
نایسل
1 مرداد 91 19:30
سلام مونا جونی
نایسل
1 مرداد 91 19:31
الهی فداش شمممم میگه فعلا کافیه
نایسل
1 مرداد 91 19:31
منم بودم میترسیدم هزر تا مرغ با هم
نایسل
1 مرداد 91 19:31
عجب زرداآلو هایی
نایسل
1 مرداد 91 19:32
ای ول نمیترسه من از مرغغغ میترسم مثه چی ی
نایسل
1 مرداد 91 19:32
الهی فداش شمممم خوشگل رو
نایسل
1 مرداد 91 19:33
خوشبه حالتون بارون
نایسل
1 مرداد 91 19:33
میسی مونا جونم قابل نداره گلمممم چشات خوشگل مبینهههه عزیزدلم
نایسل
1 مرداد 91 19:33
بوس مهربون
سمانه(مامان محمدرهام)
2 مرداد 91 1:22
سلام خوبید؟
قربون رهام شیرین زبونم برم من.

خدا باغ ودرختای آقاجون رو پر بارتر کنه ولواشکهاشم نوش جونتون.

عکسها عالی بود ممنون مونا جون.


مرسي از لطفت سمانه جون
مامانی درسا
2 مرداد 91 10:35
سلام مونا جون انشاالله زودتر خودتو پسری خوب شین و بعد این مرغه زنده موند یانه ؟؟؟ و بعدش خوش به خالتون با این درختای زردآلو ...... و بعد ترش خوش به حالتون چه هوایی .... مونا جون شمالین شما ماکه جنوب داریم میپزیم ......


سلام...بله زنده بود...........نه عزيزم غرب كشوريم
maman e maneli
2 مرداد 91 12:46
aziiiiiiiiizam che axa ghashangi mashalah


مرسي نيكو جون
مامان زهرا
2 مرداد 91 12:47
مونا جون
فقط دل بچه را آب نکردی ها
کل نی نی وبلاگ دلشون لواشک خواست
من توی غربت که دیگه هیچ نگو

من عاشق چیدن میوه از درخت هستم
هر وقت رفتید باغ و میوه چینی جای مار ا هم خالی کن

راستی شما کدوم شهر زندگی می کنید؟

الان ميام جوابتو ميدم عزيزم

مامان زهرا
2 مرداد 91 12:48
رهام جون
خاله خسته نباشی
فکر کنم دفعه بعدی مرغداری بری همه مرغ ها از ترس شما قایم شدنخاله


صددر صد
مریم(مامان روشا)
2 مرداد 91 13:47
سلام عزیزم ناراحت شدم ادامه ی مطلب رو نمیدونم چرا نخونده بودم....آره مال هواست سردو گرم شدن هوا سرماخوردگی میاره...خوب استراحت کنید ایشالا زود زود خوب میشین
دوستتون دارم و میبوسمتون


مرسي مريم جون
نایسل خانم
2 مرداد 91 14:52
عزیز گفتم نرین توش
نایسل خانم
2 مرداد 91 14:53
راستیییییی شکلک هارو از تو گوگل میزنم شکلک زدری کوچولو یه عالمه زیاد میاد
برای همین متنوع میشن


مرسي
نایسل خانم
2 مرداد 91 14:53
نایسل خانم
2 مرداد 91 14:54
رهام کلی از طرف من ببوسسس ماچش کن


بچشم
پري شب
4 مرداد 91 8:57
نوش جانت عزيزم مثل هميشه عالي بود


مرسي عزيزم
پري شب
4 مرداد 91 8:58
دست مونا جون درد نكنه مي خواد لواشك درست كنه
مامان ریحان عسلی
4 مرداد 91 18:16
سلام به به همیشه به باغ و مرغدارییییییی عزیزم ببین چطوری دنباله مرغ ههههههه ایشالا که باغتون همیشه پربار باشه جای ما هم لواشک بخورید که منو ریحان خیلی دوست داریم
خاطره مامان بردیا
19 مرداد 91 12:42
به به می بینم که حسابی خوش گذشته و حسابی آتیش سوزوندی وروجک


سلام خاطره جون حسابی ترکوند
مامان امیرسام
23 مرداد 91 3:35
جانم شیطون بلا.اون عکسش که دنبال مرغه خیییییییلی نازه