نفس مامان 24ماهه شد
سلام يكي يكدونه مامان
رهام عزيزم امروز 24ماهه شدي و يك ماهه ديگه دوسالت تموم ميشه حس قشنگيه خوشحالم و خدا رو هزار هزار مرتبه شكر كه من و لايق مادر شدن دونست و يكي از فرشته هاي آسمونيش و به من هديه كرد.خداياااااااااااااااااااااااااااااا شكرت.عكس كادوي خوشگلتم تو پست بعدي برات ميزارم
رهام نازنينم از شيطنتاي اين روزات بگم كه ماشاله خيلي شيطون تر از قبل شدي حسابي خستم مي كني ولي با يه لبخندت تموم خستگي از تنم بيرون ميره .ولي شب كه ميشه ديگه رمق برام نمي مونه جدي جدي بيهوش ميشم صبح كه پاميشم هر چي فك مي كنم شب قبل چطوري خوابيديم يادم نمياد و اين و مديون شما هستم.
تازگيا ياد گرفتي دراز مي كشي ميگي مونا جون گلگلك منظورت همون قلقلك خيلي دوس داري اين كار و بكنم وتو غش غش بخندي.يكي ديگه از كاراي مورد علاقت اينه كه سر شام و نهار بياي زيتون يا هر چيز ديگه اي كه بتوني برداري ببري از تراس پرت كني بيرون هر كاري هم مي كنم اين كارتو ترك كني نميشه
فسقلي من ديروز با هم ديگه رفتيم برا بابايي ژل بخريم تو مغازه عينك آفتابي ديدي خودت رفتي سمت عينكا يه دونه صورتيشو برداشتي منم گفتم عزيزم اون دخترونس يه رنگ ديگه بردار خانومه فروشنده با تعجب يه نگاه به شما كرد و گفت مگه دختر نيستمنم گفتم نه پسر باورش نميشد خلاصه اينكه آخرش يه دونه قرمزشو برداشتي خيلي بهت مي اومد تو پارك دو قدم مي رفتي يه نگاه به من مي كردي مي گفتي خوشل شدم فداي زبون شيرينت اومديم خونه دوتا عينكتو با هم مي زدي مي رفتي جلو آينه خودتو نگاه مي كردي. آقا كه شما باشي رفتيم 10دقيقه برگرديم يك ساعت و نيم من و تو پارك دم خونه و پاركينگ خونه چرخوندي منم همش مي ترسيدم غذام بسوزه ولي كو گوش شنوا هر چي از من اصرار از شما انكار كه خونه نه خونه نه
خوشگل من اين روزا علاقه پيدا كردي رو تاپت بخوابي ميگي بالش تاپ منم بالشتو ميزارم پشتت آروم آروم تكونت ميدم توهم خوابت مي بره واي وقتي خوابت مي بره دلم مي خواد بخورمت اينقد با حال خوابت مي بره.
يه كار جديد ديگتم اينه كه دوس داري از لباساي من و بابايي و حتي خاله جونيا بپوشي چند روز پيش از سر كار كه اومدم دنبالت خونه مامانم، ديدم تاپ خاله مرجان تنته يه تاپ كه پشتش باز بود و از گردن بند مي خورد وااااااااي كه چقد بهت مي اومداز پشت كه نگات مي كردم خودمم باورم نمي شد پسري الهي كه من فدات شم .ميري از تو كشوي لباس من و بابايي لباس برمي داري مياري ميگي اينو بتوش(بپوش)
راستي چند روزي هست كه نيمرو مي خوري و من از اين قضيه خوشحالم .عاشقه هندونه هم هستي .كشمشم جديداً دوست داري و مي خوري.اينم يكي ديگه از كاراي مورد علاقته به خدا تختم داغون شدهو تنها چيزي كه ازش سير نميشي بستنيه
و ديگه اينكه از چراهات بگم كه تمومي نداره و يه چيزو صد بار تكرار ميكني مثلاً ميگي مونا جون چرا اون آقا كلاه گذاشته ؟ چرا مي رقصه؟(برنامه دنس)چرا دستاش و اينجوري مي كنه؟چرا نماز مي خوني رو هم كه مدام تكرار مي كني.چرا بابا ميره سر كار؟چرا به به مي خوري؟ خلاصه اينكه روز به روز به چراهات اضافه ميشه قربونت برم.
از هيچ كدوم از كارات عكس ندارم چون دوربينمون نمايندگيه قابل توجه آقا رهام 60000تومن افتاديم تو خرج.
با تموم اين شيطنتات خودم فداااااااااااااااااااااااات
پيشاپيش عيد و به همۀ خاله هاي وبلاگي تبريك ميگم.