عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

شيطنتاي وروجك من

1391/3/25 11:59
1,656 بازدید
اشتراک گذاری

                                                شکلکهای جالب آروین

سلام يكي يكدونۀ من

رهام جونم اين روزا خيلي شيطون شدي .من و بابايي مي خوايم با هم حرف بزنيم مياي جلو صورت بابايي و همش ميگي خب خب بابا هم خندش مي گيره نمي تونه بقيه حرفاشو بزنه تو هم كه خوشحال و مسرور از اينكه به هدفت رسيدي و نذاشتي مادو  تا كلمه حرف با هم ديگه بزنيم. بعدازظهرها هم كه مي خوايم استراحت كنيم يا شبا من و بابايي برا اينكه شمارو مجبور كنيم بياي تو رختخوابت مي خوابيم كنار هم تا مي بيني ما كنار هميم يا بابا دست منو گرفته با سرعت نور مياي و ميگي بابا برو تنارمونا جونِ منه.دست نزن.عاشقتم عاشقتم نمي دوني چه كيفي داره اين كارات بابايي هم خيلي لجش مي گيرهنیشخند.

 14900000149000001490000014900000149000001490000014900000149000001490000014900000

چندشب پيش خاله مرجان اومد شب پيش ما بخوابه كه صبح شماراحت باشي و جابه جات نكنم .تا خاله اومد (جديداً ديگه نمي بري اتاق خودت مي بري اتاق من رو تخت دراز مي كشي يا بالا و پايين مي پري )كه اون شب اين كار شما حادثه ساز شد هنوز 5دقيقه نبود رفته بودي تو اتاق با خاله جون من و بابايي هم مشغول تناول ميوه و چاي و تماشاي سريال ال كاپو بوديم كه صداي جيغ و وووووووووووووووو گريه من بدو بابا يي بدو ..........................وووووووووووووووووووووواي خداي من پيشوني و بينيت زخمي شده بود و يه كم خون مي اومد حالم وحشتناك بد شد بابايي هم رنگش پريد بودخداي من چرا اينجوري شد..........................بالاي تخت من برنز كار شده و ميخ توش به كار رفته صورتت گير كرده بود به برنزا و ميخا الهي من بميرم برات

آخه شب قبلشم با گيره لباس انگشت اشارت و زخمي كردي و ضرب ديد تا دو ساعت شايدم بيشتر انگشتت و تكون نمي دادي و تا يادت مي اومد كه چي شده مجدداً گريه مي كردي خيلي بد ضرب ديده بود گيررو باز كرده بودي يه دفعه بسته شده بود دستت يه كوچولو هم زخم شد اينم كه از جريان امشب بابايي عصباني شد و گفت مونا ديگه فردا مي برم موهاشو كوتاه مي كنم بچه چشم خورده پشت سر هم اين اتفاقا مي افته منم كه حال و روزم بدتر از بابا جون بود يه كم آرومش كردمو و گفتم چه ربطي داره درسته من به چشم اعتقاد دارم ولي رهام خودش مقصر بوده.آخه فعلاً قصد ندارم موهاتو كوتاه كنم ولي بابايي همش اصرار داره

16200000162000001620000016200000162000001620000016200000162000001620000016200000

حالا بريم سراغ عكساي شما و مهديار جون و النا جون

http://s3.picofile.com/file/7405065264/14.gif

 

اينم عكست دو روز بعد از حادثه حالا خيلي خوب شده الهي مامان دورت بگرده مي دونم خيلي دردت اومد

 

رهام جون اينم عكساي روزي كه رفتيم خونه خاله ليلا با مهديار جون حسابي تركونديد همش لجبازي مي كرديد اميدوارم يه كم بزرگتر كه شديد دوستاي خوبي براهم باشيد اينقد شيرين صداميزدي خاله ليلا-مهدياجون

تو اين عكسها هم عزيزدلم برا اولين بار داره ذرت مي خوره

رهام جون چند روز پيش زن دايي من (مامان اميرحسين-النا جون)گفت با همديگه بريم پارك تو هم كالسكه النا جونو ديدي به زن داييم مي گفتي دست نزن خودت مي خواستي كالسكه رو ببري مرد شده پسرم.تصميم گرفتم از اين به بعد پارك رفتيم ديگه برات شلوارك نپوشم آخه همش مي خوري زمين نمي زاري زانو بندم برات ببندم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (61)

پري همكار مامان مونا
24 خرداد 91 15:37
قوربونت برم با اون ذرت خوردنت عزيزم اينقدر ناز مي خندي مونا جونم اسپند يادت نره از بس كه اين فرشته كوچولو نازه هزار ماشاالله خدا حفظش كنه برا هممون عاشقشم



مرسي خواهر خوبم .........من و رهام هم تو رو دوست داريم پري جوووووووووووووون
نایسل
24 خرداد 91 20:55
قربونت برم هوس کوکو کردی


خدا نكنه عزيزدلم
نایسل
24 خرداد 91 20:55
بپر م بارات بفرستم


ميسي عسيسم......دستاي پرمهرتو از راه دور هزاران بار مي بوسم
نایسل
24 خرداد 91 20:56
نه بابا من خیلی چاقم خیلییییییییییییییییییییی
من دیگه کم کم وزنم داره 3 رقمی میشه نمیدونم شایدم شده باشه
برای همین دیگه میخوام لاغر شم


برعكس من
نایسل
24 خرداد 91 20:56
حالا بعدا یه عکس نشونت میم از مجردی هام بدونی چقدر لاغر بودم


حتماً برام بذار
نایسل
24 خرداد 91 21:00
ای جان کلی نظر بارت داد به جای تو به یکی دیگه


نایسل
24 خرداد 91 21:01
خوبه حالا طوری اش نشده بچه
کاش براش صدقه بدی


حتماً همين كارو مي كنم
نایسل
24 خرداد 91 21:01
عزیز دلممم
چقدر شیطون شده


خيييييييييييييييييلي..........پدر درمياره
نایسل
24 خرداد 91 21:02
جالب اینه که
خواهر زاده من نسبت به باباش اینطوری شده
نمیازره باباش به خواهرم دست بزنه یه بار
خواهرمو بوسیده بود داشت دق میکرد
همش بش میگه شوهرممم
لباسخ واب میپوشهادا خواهرمو در میاره
باز رادین مثه رهام شده
اینگار یه چیزی برای همه هست


دقيقاً همه بچه هانسبت به ماماناشون حساسن
نایسل
24 خرداد 91 21:03
دوست دارم عشقممم هوست کرده
برات بپزم بفرستم


ميسي دوست مهربونم........لطف داري عسيسم
نایسل
24 خرداد 91 21:03
من خیلی چاقممم خیلی داره سه رقمی میشه وزنم شایدم شده


بابا شوخي نكن
نایسل
24 خرداد 91 21:04
قربونت برم خاله اوف شدی
چه نی نی نازی هم بازی ات شده


خدا نكنه ............آره خيلي خوشگله
مامانی درسا
24 خرداد 91 22:05
الهی بگردم مامانش ایشالا دیگه بلایی سر این قند عسلمون نیاد قربونش برم هزار ماشاالله حیفه این موهای خوشگلش ..... رهامی ایشالا همیشه سالم باشی عزیزم ..... تو عکسا میدرخشیدی ....


مرسي عزيزدلم لطف داري
مامان شايان جوني
25 خرداد 91 9:07
آخيي. خيلي ناراحت شدم كه صورت ماهت زخم شد. خاله جون بيشتر مواظب خودت باش.. آقا رهام داره كم كم شبيه دخترها ميشه. فداش. بوووووووووووووس


ممنونم عزيزم.راست ميگي همه همينو ميگن
نایسل
25 خرداد 91 12:59
سلام خواهر


سلاااااااااااااااااااااام عسيسم
نایسل
25 خرداد 91 13:00
من متولد 1367 هستم


عزيزم كوچولوياااااااااااااااااااا
نایسل
25 خرداد 91 13:00
16 اسفند


يعني چييييييييييييييييي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نایسل
25 خرداد 91 13:00
خوش به حالت کاش منم لاغر بودم


خدا اون بالا از دست بندهاش گير كرده من مي خوام چاق شم و تو لاغر
نایسل
25 خرداد 91 13:01
سالمی دختر عوضش
بیخیال چاقی


نه بابا آخه من ديگه زيادي لاغر شدم
نایسل
25 خرداد 91 13:01
نه بابا ناراحت چیه من میدونم خودمم چاقم دیگه
علیرضا بم میگه قل قل دنبه پامبو بشکه
کپل هر چی الا ناراحت نمیشم
خوب هستم دیگه


الهي من فدات شم كه اينقد ماهي خوشگل خانوم
نایسل
25 خرداد 91 13:02
آره باید بیشتر رو علیرضا کار کنم تا شبا زودر بخوابم


آفريييييييييييييييييييين
مامان سانلی
25 خرداد 91 13:47
الاهی بگردم عزیزم.هرکی رهام مارو چشم بزنه میام چشماشو در میارم
مونا به اقای شوشو بگو موهای رهام رو کوتاه کنی با خاله های وبلاگی طرفی


مرسي سميه جون....................حتماً حتماً ميگم مرسي از حمايتت
مامان آترینا
26 خرداد 91 15:46
ای جانم چقدر ماهتر شدی خاله شیطونیات هم خیلی زیبا هستش


مرسي عزيزدلم
مامان آريا
27 خرداد 91 9:31
الهي من قربونت برم كه اونطوري زخمي شدي خدا به خير گذرونده ماماني منم مثل بابايي اعتقاد دارم چشم مي خوره ولي نه اينكه موهاي خوشملشو كوتاه كنين بلكه دايم براش صدقه بزارين و اسپند دود كن
خاله قربونه پسرم برم كه هزار ماشاالله اينقدر ماهه


سلام خدا نكنه..................هميشه براش صدقه مي زارم معصومه جون................مرسي از محبتت
نایسل
27 خرداد 91 12:06
سلام عجیجمم


سلاااااااااااااام.........سلاااااااااااام
نایسل
27 خرداد 91 12:07
اره طفلی وحید خورد تو ذوقش ولی خب دیشب جبران کردیم


آفرييييييييييين
نایسل
27 خرداد 91 12:07
16 اسفند تولدمه دیگه


رفتم خونه تازه متوجه شدم
نایسل
27 خرداد 91 12:07
آره منم عاشق بادمجونم


نایسل
27 خرداد 91 12:08
به شوشوووتم بگو کوتاه نکنه هااااا والااااااااااااا
من عاشق موهاشممم


چشم عسيسم
مامان رويين
27 خرداد 91 14:03
آخه چرا مواظب نيستي


مامان الینا
27 خرداد 91 16:06
واااااااااااااااااااااااااای نازی جیگر خاله قربونت بشم خدارو شکر که خوبی مونا جون حتما حتما صدقه بده


چشم زينب جون........كم پيدايي
خاطره مامان بردیا
27 خرداد 91 16:50
اوخیییییییییییی. بمیرم الهی که اوف شدی عزیزممم عکسات یکی از یکی دیگه ناز تره


ميسي خاله جوووووووون
سمانه(مامان محمدرهام)
27 خرداد 91 23:41
سلام من خیلی اتفاقی این وب رو دیدم ویه لحظه شک کردم وگفتم .ای وای چرا محمد رو از عنوانم حذف کردن .بعد که وب باز شد دیدم وب پسملم نیست واز این همه شباهت توی سلیقه هامون متحیر شدم.

موفق وموید باشید


سلام برا منم خيلي جالب بود
نایسل
28 خرداد 91 11:38
اره نیم ساعت به خدم استارحت دادم الان میرم دوبار ه درس


بدو بدو
نایسل
28 خرداد 91 11:39
مرسی قربونت برم ما اینقدر عادت کردیم اصلا شبا خونه بند نمیشیم


خوش به حالتون
نایسل
28 خرداد 91 11:39
اره خداروشکر چیزی خراب نشد
مریم(مامان روشا)
28 خرداد 91 12:13
الهی خاله برات بمیره مامانی صدقه و اسپند یادت نره....
چه عکسای نازی ایشالا خاله جون همیشه شاد و سالم و سرحال باشی



سلام مرسي مريم جووووووووون
مامانی درسا
28 خرداد 91 12:34
عسقم اومدم دیدمت و رفتم


ممنون از حضورت عسيسم
زهرا مامان قاصدك
28 خرداد 91 13:03
آخ آخ الهي ! حالا رهام جون حالش چطوره ؟؟ زخمش كه عميق نيست ؟


نه عزيزم خوبه خداروشكر
مامان الینا
28 خرداد 91 14:14
ببخشید که کم بهتون سر میزنم تو چند هفته آینده حسابی سرم شلوغ میشه اگه دور به دور اومدم به دل نگیری


مامان الینا
28 خرداد 91 14:34
http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1069.php
برو اینجا طرز تهیه بسکویت ها


ميسي عسيسم
مامان آروین
28 خرداد 91 14:36
سلااااااااام
قربونت برم خاله جون عکسات مثل همیشه خیلی قشنگه خیلی دوست دارم گلم
مونا جان شوهرم من مثل بابایی رهام جون تا یه اتفاقی میافته میگه چشم خورده موهاشو اینجوری نبند عکسای خوشگلشو نزار تو وبش خب هر چقد هم مواظبشون باشیم کافیه چند ثانیه ازشون غافل بشیم
حرکاتشم دقیقا مثل پسر مه با شوهرم صحبت که میکنه میگه بابایی تو برو مامانی عشق منه بابارو ولش کنه بغلم میکنه بوسم میکنه



اي جاااااااااانم پس همه اين وروجكا شبيه همن
رادین
28 خرداد 91 21:38
رهام جونم خوبی عزیزم. نگرانت شدم.


ممنون از محبتتون
مامانی فری
28 خرداد 91 23:10
نایسل
29 خرداد 91 12:58
بوسسس
نایسل
29 خرداد 91 12:58
خوش به حالش منم میخوام دوقلووووو
نایسل
29 خرداد 91 12:58
راستی عیدت مبارکککک


مرسي النازجووووووووووون
نایسل
29 خرداد 91 12:58
مامان ریحان عسلی
29 خرداد 91 18:04
سلام
هههههههه چقدر این بچه ها شیرین زبونن تا حالا واسه منم چند بار پیش اومده


مامان زهره
30 خرداد 91 13:09
هميشه خوش باشي وروجك مامان


مرسي عزيزم
مهسا مامان مرسانا
30 خرداد 91 18:31
عزیزم خدا رو شکر به خیر گذشته

بارها گفتم اسپند وصدقه یادت نره

ای بابا گوش بده دیگه مامان مونا

راستی سلام من رو به پری جون همکارتون هم برسون


چشم عزيزم
مامان شايان جوني
31 خرداد 91 8:56
سلام
خيلي وقته مي خوام مطالب قبلي وب رهام جوني را بخونم وقت نمي شد امروز وقتم رو صرف اين كار كردم. الهي فداش شم كه اينقدر بانمكه. مونا جون از سر كار كه رفتي خونه به جاي من هم ببوسش.


واي مرسي........ممنون از محبتت فهيمه جون
نایسل
1 تیر 91 18:30
سلاممم مونا جوونی من خوبی


خوووووووووبم
نایسل
1 تیر 91 18:30
دلم برات تنگیده چرا اپ نمیکنی


زود ميام
نایسل
1 تیر 91 18:30
پسر ماهت خوبه عسیسممممم


سلام خوبه ميسي عسيسم
مریم(مامان روشا)
2 تیر 91 0:15
سلام عزیزم خوبی رهامم خوبه...میگم با نایسل یه چت خصوصی بزنین بد نیستا
راستی مونا گفتی اومدی شاهین شهر خونه ی خاله ی همسری یکی از دوستای منم چوبی میشینه و اکثر فامیل مادریش همدانن ....نکنه فامیل شدیم و خبر نداریم


سلام عزيزم.........ميام جواب ميدم
نایسل
3 تیر 91 13:07
چشات خوشمل میبنه عزیز دلم


نه جدي خيلي نازييييييييييي
نایسل
3 تیر 91 13:07
قربوت برمم چون میدونه من میسازم هییچی نمیگم به خانوادم
ازم داره سواستفاده میکنه


اي بابا
نایسل
3 تیر 91 13:07
مرسی مهربونم به فکرمی


نایسل
3 تیر 91 13:07
دلم برات تنگ شده بود عکس از پسر نازت نمیزاری


سلام امروز چشم
مامان ریحان عسلی
3 تیر 91 23:54
سلام
چرا آپ جدید نمی کنید؟


سلام عزيزم امروز آپ مي كنم