23ماهگي عشق من..........مسافرت يك روزه (ملاقات با طناز)

سلااااااااااااااااااااااااااااااام عشق من

23 ماهگيت مبارك نفس مامان اميدوارم هميشه تنت سالم و لبت خندون باشه(اين ماه يك روز جلوتر بهت تبريك گفتم چون فردا تعطيل وسركار نيستم تو فسقلي هم كه ماشاله نميزاري تو خونه چيزي برات بنويسم).رهام عزيزم ديگه تقريباً تموم كلماتو تكرار مي كني ويه جمله هاي كوچيكم مي توني بگي.خوشحالم خيلي خوشحالم بابت حضور زيباي تو تو زندگيم.....................

 رهام جون ديروز يعني جمعه(12/03/1391)بعد از تقريباً دو سال رفتيم تهران طناز جونو ديديم (دختر دايي جون)كه به دلايلي با ما زندگي نمي كنه.با وجودي كه خسته شديم چون يك روزه بود و همش تو راه بوديم  ولي چون عزيزدلمونو ديديم خيلي خوش گذشت خيلي دوسش داريم چون دردونۀ برادر يكي يكدونمه

 رهام جون از طرف خودمو خودت پيشاپيش روز پدر و به پدر بزرگاتو بابايي تبريك ميگم اميدوارم هميشه سايش بالا سرمون باشه. همين طور به تو پسر گلم بزرگ مرد كوچك روز مرد مبارك .خيلي دوستون دارم

اينم كادوي 23ماهگيت عشق من

تو اين عكسم  تازه از حموم در اومدي

عزيزم تو اين عكسا گل سراتو گرفتي دستت و داري فك مي كني كدوم و بزنم به سرت

يكيشو انتخاب كن ديگه مامان جون.............بلاخره خودش دست به كار شد

رهام جون يه چيز جالب چند روز پيش از پنجرۀ آشپزخونه بيرونو نگاه كردم ديدم دو تا يا كريم تو تراس خونست. (كه من فك مي كنم همون بچه ياكريم هايي هستن كه موقعي كه تو به دنيا اومدي مامان و باباشون تو تراس خونمون لونه درست كردن و دوتا تخم كوچولو داشتن كه با تولد تو اونا هم متولد شدن و ما اين اتفاق و به فال نيك گرفتيم و از اون موقع هميشه حاجي برام از مرغداريش دون مياره و من هميشه براشون آب و دون ميزارم تو هم خيلي دوسشون داري ) خيلي جالب سرشون و بالا گرفته بودن نمي دونم من فك مي كردم دارن با خدا حرف مي زنن خيلي صحنه قشنگي بود كه با ديدن من هم تكون نخوردن و نگاي بالا مي كردن مخصوصاً يكيشون

عزيز مامان جدي جدي ديگه داري شبيه دخملا ميشي........بيرون كه ميريم كمتر كسي باور مي كنه شما گل پسري

كتاباي قديمي منو از تو كتابخونه برداشتي و ريختي زمين (آخه من چند  تا از كتاباي دوران شيرين دبيرستانمو نگه داشتم) فك نكنم زير دست شماسالم بمونن

حالا عكساي سفر يك روزه

طناز جون الهي من فدات شم خيلي دوست داريم چون يه دفعه تصميم گرفتيم بريم نشد از طرف شمابرا طناز جون چيزي بخرم نقدي حساب كرديم باهاش تا تو فرصت مناسب براش كادو بخرم ببخشيد عمه جون