عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

تولد 7سالگی رهام عزیزم

1396/9/2 16:00
1,905 بازدید
اشتراک گذاری

رهام مامان سلام عزیزدلم انگار همین دیروز بود که شروع به وبلاگ نویسی کردم و اولین سال تولدتو ثبت کردم چقد زود گذشت کودکی تو ...

نازنینم ؛مهربونم روز به روز قدمیکشی و بزرگ میشوی و من از نگاه کردن به قامت زیبایت حض میکنم و پیشانی شکر به زمین میگذارم از سن خیلی پایین لقب مهربان برازندت بود و الان این مهربانیت روز به روز مشهودتر میشه احساسات پاک و کودکانه ات منو به وجد میاره غلیان احساساتت منو متحیر میکنه مگه میشه با این سن کم و با توجه به جنسیتت این همه احساساتی و مهربان بود مگه داریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!الهی من دورت بگردم مهربانم همدم و مونس من، هرچی از مهربونی و اخلاق خوبت بنویسم کم نوشتم تمام همکلاسیهات و مادر دوستات هم با من هم عقیده هستن باورم نمیشه امسال سال دوم تحصیلی رو داری میگذرونی و حسابی سرمامان و با درس و مشقت مشغول کردی و فرصت هیچ کاری رو ندارم

رابطت با روشا خداروشکر خوبه فقط یه وقتایی روشا بهت زور میگه و کلافت میکنه منم بهت حق میدم و بیشتر سعی میکنم طرف تو رو بگیرم تا روشایی که فعلاً چیزی از حسادت و طرف گرفتن نمیدونه خدا به دادم برسه سال دیگه چه طوری عدالت و برقرارکنم روشا هر روز صب بیدار میشه بامن تو رو راهی مدرسه میکنه و از پشت آیفون باهات خداحافظی میکنه من زیر لب هر روز 4بار آیه الکرسی رو برات میخونم روشا هم مث من یه چیزایی رو زمزمه میکنه موقع نمازخوندنم هم همین کارو انجام میده قندی خونه

یه روز باهم عصرونه میخوردیم نمیدونم شاید خیلی مهربون شده بودم برگشتی بهم گفتی:"مامانِ خوبی شدی تا حالا اینجوری ندیده بودمت شک کردم"گیج

یه روزم که از دست روشا عصبانی بودی گفتی:"لعنت به من که تو رو به فرزند خوندگی قبول کردم"قه قهه

تا حالا نونوایی نرفتی شایدم با پدرجون رفتی وقتی خونشون بودی یه روز بی مقدمه گفتی:"ازپیرزنهایی که دندونای طلایی دارن میان نونوایی بدم میاد!!!!!!!!!!!!!!!!!"تعجب

مشقات و خوب و تمیز مینوشتی بهم گفتی:"مامان ماشالا بگو چش میشما "منتظر

به قول شرف هم میگی :"قول شریف"

اسباب بازی مورد علاقت این روزها فقط و فقط ساخت انواع و اقسام لگوها هست سی دی هم سی دی های لگویی رو نگاه میکنی

رهام جون تا 5سالگی تموم کارای تولدتو خودم انجام دادم و سعی کردم به بهترین نحوه جشنتو برگزارکنم از موقع تولد روشا یه کم که چه عرض کنم خیلی سرم شلوغ شده و کمتر وقت آزاد دارم امسال هم خواستم برات جشن نگیرم ولی خودت خیلی اصرار داشتی و مهموناتم خودت دعوت کردی پارسال تولدتو تو پارک خیلی مختصر و کوچیک برگزار کردیم امسال تصمیم گرفتم ببرمت تو فضای باز عکسهای آتلیتو بگیرم  اما خودت مهمون دعوت کردی و شام تولدتو خونه به مهمونای عزیزمون دادیم فک میکنم امسال بهترین کادوهای تولدتو گرفتی کادوهات توپ بودن خیلی خیلی خیلی شب خوبی بود کلی باهم رقصیدیمچشمک

عکسهای تولد (مامان جون ،منو ببخش که امسال هم نتونستم برات تم درست کنم فقط کیکتو دادم برات بتمن درست کردن که خیلی دوسش داری)

زندگی منعشقای منصبا-عشقم-ساغر-آرشامم

پشت صحنه عکاسی  فضای باز

کادوی قندی خونه روشا جونی به رهام جونآرام

کادوی من و بابا ایکس باکس (اینقد رقصیدیم باهم کلی لاغرشدم)خسته

كادوي خاله پريوش بلوز وشلوار

کادوی خونوادۀ پدری گیتار جشن

کادوی دایی جون1000000ریال

کادوی نرگس جون ست لباس خونگی

کادوی صبا جون لگو

بارمان کارت هدیۀ 500000ریال

کادوی دایی جون(دایی باباجون)1000000ریال

از خاطرات جامونده تابستون

باباجون نزدیک دوسال هست که مسابقات آفرود شرکت میکنه و سه بار مقام اول استانی داره بعضی از مسابقات شهرهای دیگه، شما هم همراهش میری یعنی تابستون 96 اولین تجربه  مسافرت رفتن بدون منو تجربه کردی

مسابقات آفرود شمال

اولین خط انداختن عشق مامانبغل

گفتم که عاشق لگو هستی اینم  از سازه هات تو کلاس لگویی که تابستون میرفتی

علاقۀ زیادی به تئاتر داری و تابستون کلی تئاتر دیدیم

فیشورسیلانت تراپی

گل پسرم عاشق دونات هستش منم سعی میکنم هر ازگاهی برات درست کنم

تولد عسل جون

تابستون مرکز مشاوره بردمت و سنجش هوش رو انجام دادیم و خدا روشکر عالی بود

عاشق ربات و ربات سازی هستی

تهران برج میلاد

پارک ژوراسیک

دربند

امیدواریم هر روز برایت رویایی باشد در دست
نه دوردست
عشقی باشد در دل
نه در سر
و دلیلی باشد برای زندگی
نه روز مره گی
تولدت مبارک

 

پسندها (3)

نظرات (1)

❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
7 تیر 97 2:50
خدا حفظ کنه گل پسرتون به وب ما هم سری بزنین