عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

نقل و نبات

1394/10/19 9:38
1,236 بازدید
اشتراک گذاری

رهام قشنگم...یکی یکدونۀ من یه سلام گرم تو این هوای سرد به تو که با تمام وجودم عاشقانه دوست دارم و هر صبح وهرشب خدایم را سپاس میگویم به خاطر بخشیدن گلی چون تو به ما

رهام جونم این پست و برا این برات میزارم تا یه خبر خییییییلی مهم و برات ثبت کنم...عزیزمامان بلاخره به یکی از آرزوهای بچگیت رسیدی و اون داشتن یه خواهرکوچولو بود..ما یه نقل داشتیم حالا نباتشم خدا بهمون داد....نمیدونم چرا علاقه ای به داشتن برادر نداشتی و هروقت بهت میگفتم شاید خدا صلاح بدونه بهمون داداشی بده میگفتی داداشی که دارم آرشام برادرمه(پسردایی جون)... خدا هم مارو لایق داشتن یه فرشته دیگه دونست...خیلی خوشحالم خونوادمون بزرگ تر میشه و من وبابا بی صبرانه منتظر اومدن کوچولومون هستیم287519_yyyyywelcomwagon.gif

فسقلی ما الان 6ماهه شده دوران بارداری بسیاااااااااار سختی رو سپری کردم و هرچقد سربارداری تو اذیت شدم سرخواهرکوچولوت ده برابر شده ورم روده و معده امونم و بریده بود روزی ده تا قرص میخوردم و مث جنازه افتاده بودم خدا  مامان زهرا و مامان پروین و برامون حفظ کنه خیلی تو این مدت کمکم کردن تا سرپاشدم...دوماهی هم استراحت مطلق بودم به خاطر اینکه جفتم پایین بود که خدارو شکر رفع شد...دخمل کوچولوی ما بریچ بود و تو سونو پاهاش جمع بود و نمیشد قطعی جنسیتشو تشخیص داد ولی از همون اول دکترسونوگرافی بهم اطمینان داد که فرشته کوچولوی ما یه دختر که همون جا من کلی گریه کردم و ذوق کردمsmile emoticon kolobok که خدا منو به آرزوم رسوند باورم نمیشد از خوشحالی ضربان قلبم ب شدت میزد احساس میکردم همه صدای قلبم و میشنونخجالت....رفتم برا کوچولومون یه لباس بگیرم ک به بابا نشون بدم به اون طریق جنسیتشو اعلام کنم تو مغازه تپش قلب شدیدی گرفتم ز زدم بابا سریع اومد دنبالم ...از هیجان زیاد حالم بد شد

خلاصه جوونم براتون بگه روزای سخت تموم شد و من حالم خوب شده و دیگه بعداز گذشت چندماه بلاخره از اول دی آشپزی و شروع کردم....چقد سخته نشستن و مریضی و تو جا خوابیدنniniweblog.com...الهی همه مریضا رو شفا بده

رهام جون تو این مدت که حالم بد بود اوایل که خیلی بالا می آوردم می اومدی بالا سرم منم همش با اشاره دست میگفتم برو بیرون کنارم نباش..خیلی دلت برام میسوخت یه شب خونه مامان زهرا گفتی موناجون خواهرم به دنیا اومد دیگه نی نی نیاری گفتم چرا؟گفتی آخه خیلی اذیت میشی فدای دل بزرگت...هرکی چیزی میخره میگی بدین به مونا گناه داره طفلکی حامله است...قربون اون زبون شیرین تر از قندت برم

دخمل مامان دیگه لگداتو حس میکنم قربونت برم من..چقد بابا خوشحاله که خدا یه همدم براش فرستاده چون خواهرم نداره بیشتر ذوق داره...همتونو دوست دارم و امیدوارم خدا روز به روز خوشبخت ترمون بکنه..آمین

totalgifs.com gravidas gif gif ccmpreg5c.giftotalgifs.com gravidas gif gif ccmpreg5c.giftotalgifs.com gravidas gif gif ccmpreg5c.giftotalgifs.com gravidas gif gif ccmpreg5c.giftotalgifs.com gravidas gif gif ccmpreg5c.gif

اولین حضور روشای عزیزم(فعلا اسمت روشاست تا ببینیم چی نهایی میشه)18/6/1394

اولین شیرینی عروسک مامان

دخملی ماتو هفته 21

اولین سالگرد ازدواج 4نفری ما12دی1394

عزیزای دلم

امروز که خواستم برات پست بزارم روزشمارسنت قشنگ بود ثبتش کردم

اولین تابلو کاردست گل پسرم

اولین دست نوشته های رهامم....اسم خودت و بابا و دایی حسین و خاله مرجانو اعداد که هرکاری میکنم فعلا کج مینویسی

فدای انگشتای دستت

ورود ممنوعهای همراه پلیس خونه ما برا خاموش نکردن دستگاه مودم212919_4chsmu1.gif

تا روزی که قلبم هنوز میزنه

تاوقتی که جونی تو این تنه

تو روزای خوب، تو روزای بد

همیشه باهاتم قسم میخورم

پسندها (2)

نظرات (7)

دختــر بابا
19 دی 94 19:02
♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o نظر یادتون نره مرسی
طاهره
21 دی 94 12:03
تبريك عزيزم خدا رو شكر رهام جونم به ارزوش رسيد مواظب خودت و كوچولوت باش
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
22 دی 94 13:00
چه خوشمزه الان وبلاگ یاسمین بودم اونم مامانش خبر نینی دار شدنش و نوشته بود . اومدم دیدم اینجا تو هم نوشتی . خوشبحال خودم که زودتر از همه و قبلا می دونستم . هوراااااا
مامانی رضا
26 دی 94 12:03
واااااااااااااااااااااااااااای مامان موناااااااااااااااا بهت تبریک میگمممممممممم ای جوووووووووووووووووونم عزیزم دخمل خوشگل از صمیم قلبم برات آرزوی سلامتی و خوشبختی و عاقبت بخیری در کنار خانواده عزیزت دارم... خدا رهام خوشگل و دخملی عزیزتو بهت ببخشه و خدا نگهدارشون باشه خیلی خوشحال شدم خیلیییییییی آخه من عاشق دخترم
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی از این همه انرژی ک بهم دادی دوست جونی
حدیث
2 بهمن 94 13:45
عاشقتم رهام جونخوش حالم به ارزوتون رسیدید مونا جون
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی عزیزدلم
نایسل
29 بهمن 94 11:06
خيلي خيلي خيلي تبريك ميكم موناي عزيزم هزار ماشالله به رهام چقد بزرگ شده منم ١٠ روز ديگه ايشالا تموم ميشه منم روزاي خيلي خيلي خيلي شختي و گذروندم
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
مرسی عزیزم...به سلامتی انشالا
مریم
11 اسفند 94 22:35
مونا جون خیلی خیلی تبریک میگم به شما و رهام خوشگل ناز
مامان مونا(✿◠‿◠)
پاسخ
سلام مرسی عزیزم